گرایش جمعیت : پایان نامه درباره محرومیّت تحصیلیِ فرزندان
«بررسی تأثیر ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی خانواده بر محرومیّت تحصیلیِ فرزندان در ایران»
در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه را بخوانید
دانشگاه تهران
دانشکده علوم اجتماعی
گروه جمعیّت شناسی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته جمعیت شناسی
عنوان :
«بررسی تأثیر ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی خانواده بر محرومیّت تحصیلیِ فرزندان در ایران»
استاد راهنما :
دکترحسین محمودیان
استاد مشاور :
دکتر محمود قاضی طباطبایی
نگارش :
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
«فهرست مطالب»
عنوان صفحه
فصل اول : طرح مسئله ، ضرورت و اهمیت
1-1 طرح مسئله و ضروت تحقیق 2
1-2 اهداف تحقیق .10
فصل دوم : مباحث نظری و تجربیِ تحقیق
2-1 چارچوب و مباحث نظری . 11
2-1-1 دیدگاه کارکرد گرایی . 11
2-1-2 دیدگاه ستیز 12
2-1-2-1 طبقه اجتماعی و آموزش . 14
2-1-2-2 برابری فرصتهای آموزشی 19
2-1-3 بُعد خانواده و پیشرفت فرزندان . 21
2-1-4 ساختار و کارکرد خانواده 27
2-2 مدل تحلیلیِ تحقیق 32
فصل سوم : روش تحقیق
3-1 فرضیات تحقیق 34
3-1-1 فرضیات کلی تحقیق . 34
3-1-2 فرضیات جزئی تحقیق . 34
3-2 روش تحقیق و ابزار جمع آوری اطلاعات 36
3-3 دوره مطالعاتی . 37
3-4 جامعه آماری . 37
3-5 روش نمونه گیری . 37
3-6 حجم نمونه آماری . 38
3-7 تعاریف نظری و عملی متغیرها . 38
3-7-1 متغیر وابسته . 38
3-7-2 متغیرهای مستقل . 39
3-8 تعیین سطح سنجش متغیرها . 44
3-9 پردازش و آماده سازی داده ها 45
فصل چهارم : تحلیل داده ها
4-1 متغیرهای اصلی تحقیق . 50
4-2 یافته های توصیفی تحقیق . 51
4-2-1 توصیف متغیرهای وابسته . 51
4-2-2 توصیف متغیرهای مستقل 55
4-3 تحلیلهای دومتغیره و آزمون فرضیات تحقیق . 70
4-3-1 آزمون فرضیات مربوط به وضعیت تحصیل فرزندان . 71
4-3-2 آزمون فرضیات مربوط به تعدادفرزندان محروم ازتحصیل درهر خانوار. 91
4-4 تحلیل چند متغیره . 100
4-4-1 مدل رگرسیون لوجیستیک مربوط به وضعیت تحصیل فرزندان 101
4-4-1-1 وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله درخانوار . 101
4-3-1-2 وضعیت تحصیل اولین فرزندان واقع در رده سنی 17تا30ساله 109
4-3-2 مدل رگرسیون لوجیستیک مربوط به داشتن یا نداشتن فرزندِ محروم از
تحصیل درخانواده 113
فصل پنجم : خلاصه ، بحث و نتیجه گیری
5-1 خلاصه یافته های توصیفی تحقیق . 121
5-2 خلاصه یافته های مربوط به تحلیلهای دو متغیره . 122
5-3 خلاصه یافته های مربوط به تحلیلهای چندمتغیره 124
5-4 بحث و نتیجه گیری . 126
فهرست منابع و مآخذ 132
«فهرست جداول»
شماره وعنوان جدول صفحه
1-1 درصد بیسوادان درکل کشوربه تفکیک جنس و محل سکونت1355 ، 1365 ، 1375 4
1-2 میزان رشد و کاهش بی سوادی در قبل و بعد ازانقلاب . 4
1-3 درصد بی سوادی برحسب سن ، جنس و محل سکونت دربین گروه های سنی 15تا34 سال ، 1375 . 5
1-4 درصد باسوادانی که درحال حاضر تحصیل نمی کنندبرحسب سن، دوره تحصیلی و محل سکونت 1375 . 6
1-5 درصد باسوادانی که درحال حاضرتحصیل نمی کنند برحسب سن، جنس و دوره تحصیلی ، 1375 7
4-1 توزیع فرزندان 17تا30ساله برحسب سطح سواد وتحصیلات 50
4-2 میزانهای محرومیت تحصیلی فرزندان برحسب دوره تولد 52
4-3 توزیع فرزندان واقع درفاصله سنی 17تا30سال برحسب وضعیت تحصیل 53
4-4 توزیع خانوارها برحسب تعدادفرزندان محروم ازتحصیل به تفکیک محل سکونت . 54
4-5 توزیع کل خانوارها،خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل برحسب
تعداداعضا (بعد خانوار). 56
4-6 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل برحسب
تعداد فرزندان . 57
4-7 توزیع خانوارها برحسب جنس سرپرست و محل سکونت . 58
4-8 توزیع خانوارها برحسب وضع زناشویی سرپرست . 58
4-9 توزیع خانوارها برحسب محل سکونت 59
4-10 توزیع خانوارها برحسب زبان محلی و قومی 60
4-11 توزیع خانوارها برحسب نوع ساختار خانواده 61
4-12 توزیع خانوارها برحسب وضع شغلی سرپرست 61
4-13 توزیع خانوارها ، فرزندان محروم ازتحصیل وبهره مندازتحصیل برحسب سطح تحصیلات سرپرست . 62
4-14 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب میزان درآمد خالص سالانه 64
4-15 توزیع خانوارها برحسب نحوه تصرف محل سکونت . 65
4-16 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزند محروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب تعداداتاق دراختیارخانوار. 66
4-17 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب سطح زیربنای دراختیارخانوار.67
4-18 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب مقدار هزینه سالانه خدمات فرهنگی 68
4-19 توزیع فرزندان 17تا30ساله برحسب جنسیت . 69
4-20 توزیع فرزندان 17تا30ساله برحسب نحوه رفتار والدین با آنان 69
4-21 توزیع فرزندان محروم ازتحصیل و بهره مندازتحصیل برحسب متغیرهای مستقل اسمی 72
4-22 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله بامحل سکونت خانواده 77
4-23 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با محل سکونت خانواده 78
4-24 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نوع زبان محلی و قومی 79
4-25 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نوع زبان محلی و قومی 79
4-26 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نوع ساختار خانواده . 80
4-27 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30 ساله با نوع ساختار خانواده . 80
4-28 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با وضع شغلی سرپرست 81
4-29 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با وضع شغلی سرپرست . 82
4-30 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نوع مالکیت مسکن خانوار. 82
4-31 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نوع مالکیت مسکن خانوار 83
4-32 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار پدر. 84
4-33 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار پدر 84
4-34 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار مادر . 85
4-35 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار مادر 85
4-36 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با سطح سواد تحصیلات سرپرست 86
4-37 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با سطح سواد و تحصیلات سرپرست . 87
4-38 رابطه متغیرهای مستقل فاصله ای با وضعیت تحصیل فرزندان 88
4-39 رابطه متغیرهای مستقل مقوله ای با تعداد فرزندان محروم ازتحصیل درهرخانوار. 93
4-40 رابطه سطح سواد و تحصیلات سرپرست خانوار با تعداد فرزندان محروم ازتحصیل 97
4-41 رابطه متغیرهای مستقل فاصله ای با تعداد فرزندان محروم ازتحصیل در خانواده . 98
4-42 طبقه بندی متغیر وابسته برای تنها فرزندان 17تا30 ساله براساس معادله لوجیستیک . 102
4-43 شاخصهای برازش مدل پیش بینی وضعیت تحصیل تنهافرزندان 17تا30سال درخانواده 103
4-44 تأثیرمتغیرهای مستقل بروضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله درمدل نهایی لوجیستیک 105
4-45 طبقه بندی متغیر وابسته برای اولین فرزندان 17تا30ساله ، براساس معادله لوجیستیک .110
4-46 شاخصهای برازش مدل پیش بینی وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30 ساله . 110
4-47 تأثیر متغیرهای مستقل بروضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30 ساله 111
4-48 طبقه بندی خانوارها ازلحاظ داشتن یا نداشتن فرزندمحروم ازتحصیل براساس معادله لوجیستیک .114
4-49 شاخصهای برازش مدل پیش بینی وضعیت خانوارها درداشتن یا نداشتن فرزند محروم ازتحصیل 114
4-50 تأثیر ویژگیهای سطح خانوار برداشتن یا نداشتن فرزند محروم از تحصیل 116
چکیده :
دراین پژوهش، مسئله محرومیّت تحصیلیِ فرزندان درایران و عوامل تعیین کننده آن با رویکردی جامعه شناختی و جمعیت شناختی در دو سطح فرد و خانوار مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح فردی، تأثیر ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی خانواده و برخی عوامل فردی بروضعیت تحصیل هریک از فرزندان واقع درسنین 17تا30سال و در سطح خانوار، نقش عوامل مربوط به سطح خانوار در تعیینِ تعداد فرزندان محروم ازتحصیل درخانوار، مورد اندازه گیری قرار گرفته است.
روش تحقیق در این پژوهش ازنوع تحلیل ثانویه داده ها و اطلاعاتِ مربوط به طرح «آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی خانوار» در ایران است که توسط مرکز آمار ایران درسال 1380 به اجرا درآمده است. تحلیلهای دومتغیره و چندمتغیره تحقیق حاضر به کمک آزمونها و تکنیکهای آماری نظیر؛ آزمونهای کای اسکوئر و تحلیل واریانس، ضرائب همبستگی پیرسون، V کرامر ، اِتا و. ، و مدلهای رگرسیونی لوجیستیک صورت گرفته است .
نتایج تحلیلی داده ها بیانگر آنست که ازمیان عوامل متعدّد جمعیت شناختی در خانواده ها؛ در درجه اول بُعد خانوار و سپس تعداد فرزندان در خانواده ، در تعیین وضعیت تحصیل فرزندان از اهمیت خاصی برخوردارند و ازبین عوامل گوناگون اقتصادی و اجتماعی خانوارها؛ محل سکونت خانوار، میزان تحصیلات سرپرست خانوار، هزینه خدمات فرهنگیِ خانوار و تاحدودی تعلّقات قومی و نیز کیفیت مسکن خانوار، بیشترین میزان تأثیر رابربختِ بهره مندی فرزندان از تحصیلات بالاتر داشته اند. علاوه برمتغیرهای مذکور، وضعیت زناشویی سرپرست خانوار نیز براحتمال داشتن یا نداشتن فرزند محروم ازتحصیل در خانواده مؤثر بوده است . همچنین ازمیان عوامل فردی مورد مطالعه در این تحقیق؛ نحوه رفتارِ مادر بافرزند درمقایسه با رفتارِ پدر، دارای بیشترین تأثیر برعملکرد تحصیلی فرزندان ایرانی بوده و نقش چشمگیری در تعیین سطح تحصیلات فرزندان داشته است.
مقدمه :
از وظایف اساسی آموزش و پرورش عمومی در هر کشور انتقال میراث فرهنگی جامعه،پرورش استعدادهای دانش آموزان و آماده سازی آنها برای شرکت فعال در جامعه است. هیچ بخشی از فعالیتهای اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و فرهنگی دیده نمی شود که عملکرد آنها بی ارتباط با وضع سواد، سطح معلومات، مهارت، دانش وآگاهیهای جمعیت انسانی باشد. به سخن دیگر آموزش رسمی وکسب مهارتهای علمی یکی از نیاز های اصلی مرتبط با توسعه درهرجامعه است.
در آغاز هزاره سوم، بخشی از جوانان و نوجوانان کشورمان که قرار است توسعه و پیشرفت کشور به دست آنان رقم بخورد، نه تنها در سطوح اولیّه تحصیلات متوقف شده اند بلکه توفیق ثبت نام در پایه اول دبستان را نداشته و از نعمت خواندن و نوشتن نیز بی بهره اند. در جامعه ای مانند ایران ، که توسعه همه جانبه ا ز آرزوهای صد ساله آن می باشد، کم سوادی و بی سوادی جوانان هردومسئله است.
دراین تحقیق مسئله محرومیت تحصیلی فرزندان، با نگاهی جامعه شناختی و جمعیت شناختی مورد پژوهش قرارمی گیرد و برای این منظور خانواده و خصوصیات اجتماعی-جمعیتیِ آن به عنوان مهمترین عامل و زمینه برای پرورش و رشد کیفی فرزندان، مدّ نظر قرار گرفته است. خانواده های ایرانی در فاصله سالهای 1335 تا 1365 بیشترین زاد و ولد و بیشترین رشد در بُعد خانواده را تجربه کرده اند. تعدادِ زیاد فرزندان در یک خانواده علاوه بر تقلیل منابع مادّی خانواده، توجه و حمایت والدین به هر یک از فرزندان را نیز کاهش میدهد و به قول جمعیّت شناسان، کمیّت فرزندان بر کیفیّت آنان برتری می یابد. یکی از جنبه های رشد کیفی فرزندان، فراهم کردن زمینه و شرایط مناسب جهت تحصیل و علم آموزی آنان با توجه به توانمندیشان تا سطوح مناسب و در خور جامعه ای خواهان توسعه می باشد.
در این پژوهش تئوریها و دیدگاههایی از قبیل،کارکردگرایی، دیدگاه ستیز، نابرابری اجتماعی و مدارس، بُعد خانواده و پیشرفت فرزندان، به عنوان چارچوپ نظری تحقیق و مبنایی برای انتخاب متغیر ها وآزمون فرضیه ها مورد استفاده قرارمی گیرند.
روش تحقیق دراین پژوهش از نوع تحلیل ثانویه داده ها واطلاعات است. داده های مورد استفاده در این تحقیق مربوط به طرح « آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی- اجتماعی خانوار» می باشد که در سال 1380 توسط مرکز آمار ایران به اجرا درآمده است. واحد تحلیلِ این تحقیق را فرد و خانوار تشکیل می دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه خانوارهای معمولی ایرانی ساکن در نقاط شهری و روستایی کشور است که دارای فرزندان 17 تا 30 سال تمام می باشند.
تحقیق حاضر در پنج فصل تدوین شده است. در فصل اول مسئله اصلی تحقیق و ضرورت و اهمیت انجام این پژوهش مطرح گردیده است ، در فصل دوم به بیان دیدگاه ها و مبانی نظری و همچنین پیشینه تحقیقات انجام شده در ارتباط با مسئله تحقیق، در فصل سوم مباحث روش شناختی این تحقیق، در فصل چهارم نتایج تحلیلهای توصیفی و استنباطی داده های تحقیق، و در نهایت بحث و نتیجه گیری پایانی تحقیق در فصل پنجم ارائه شده است .
این تحقیق ماحصلِ راهنماییها، همفکرییها و زحمات بیدریغ و ارزشمند، اساتید گرانقدرم، آقای دکتر حسین محمودیان، استاد راهنما و آقای دکتر محمود قاضی طباطبایی، استاد مشاور، است. دراینجا سپاس و امتنان قلبی خود را نسبت به این دو استاد بزرگوار ابراز می دارم. همچنین از استاد عزیزم آقای دکتر محمد میرزائی، استاد داور، که با پیشنهادات اصلاحی خود بر غنای این تحقیق افزودند و نیز خانم دکتر ماری – لادیه فولادی از انجمن ایران شناسی فرانسه که در تهیه طرح « آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی- اجتماعی خانوار در ایران » با مرکزآمار ایران مشارکت داشته و و با پیشنهاد شایسته خود زمینه به کارگیری داده های طرح مذکور را ایجاد کردند، ممنون و سپاسگزارم.
1-1 طرح مسئله و ضرورت تحقیق :
مسئله اصلی و محوری در این تحقیق بررسی نقش و تأثیر شرایط اقتصادی ،اجتماعی و جمعیتی خانواده بر احتمال محرومیّت از تحصیل و یا بهره مندی تحصیلی فرزندان می باشد.
جامعه ای را در دنیا سراغ نداریم که بدون گسترش افقی و عمودی وضعیت باسوادی ،دانش وآگاهی بتواندبه درجاتی از شکوفایی اقتصادی ،فرهنگی، سیاسی و.درطول تاریخ نسبت به زمان ومکان خود دست یافته باشد.درشرایط کنونی ودر عصری که هر سه سال ، دانش و اطلاعات بشری ، دو برابر می شود،نه تنها بی سوادی بلکه کم سوادی و ترک تحصیل زود هنگام نیز به عنوان محرومیّت تحصیلی قلمداد می شود ودر جامعه ای مانند ایران که خواهان توسعه و پیشرفت می باشد ،بی سوادی وکم سوادی هر دو مسئله است.
«در گرد همایی وزرای آموزش وپرورش کشورهای آسیایی در توکیو در سال 1962 میلادی ، این هدف که کلیه کشورهای آسیا تا سال 1980 پوشش تحصیلی ابتدایی خود را به صد در صد برسانند مطرح وپذیرفته شد.هر چند تلاشهای ارزشمندی برای نیل به این هدف در عموم کشورها انجام گرفته ولی تعداد قابل ملاحظه ای از کشورهای این قاره در پایان قرن بیستم میلادی هنوز به هدف پوشش کامل در سطح تحصیلات ابتدایی نرسیده اند . عدم موفقیت در نیل به این هدف عمدتاً ناشی از میزان بالای رشد جمعیت این کشورها در نیم قرن اخیر بوده است .ایران نیز از جمله کشورهایی است که در نیم قرن اخیر به ویژه در فاصله سالهای 1335 تا 1365 با رشد جمعیت شتابان و بی سابقه ای روبه رو بوده است.»(زنجانی و دیگران ، 1381 :81).
با اینحال میزان مدرسه روی در سطح ابتدایی ، از سال 1970 تا آغاز دهه 90 در کشورهای کم درآمد و متوسط افزایش زیادی یافته است ، به گونه ایکه می توان نتیجه گرفت که اهداف مدرسه روی ابتدایی عمومی تقریباً تحقق یافته است ( کلود شستلند و کلود شنه ،1380 :143).
در ایران نیز طی سالهای اخیر پوشش ثبت نام افزایش چشمگیری داشته است به طوریکه پوشش واقعی تحصیلات ابتدایی از 78 درصد در سال 1365 به 92 در صد در سال 1375 رسیده است(زنجانی ودیگران، 1381 :82).
اگر چه در سالهای اخیر موفقیت قابل توجهی از لحاظ پوشش ثبت نام در مدارس ابتدایی ، حتّی در دور افتاده ترین نقاط روستایی کشور ، بدست آمده و این موفقیت خود عاملی
در جهت کاهش میزان بی سوادی در سالهای آینده خواهدشد،با این حال مسئله ایکه که از آن به عنوان کم سوادی یادشد،همچنان باقیست.
کم سوادی، محصول ترک تحصیل زود هنگام دانش آموزان به خصوص در مقاطع تحصیلی پایین می باشد. ترک تحصیل زود رس یا عدم ارتقاء به مقاطع بالاتر ، حتی تا مقطع راهنمایی ،موجباتِ بازماندگی و محرومّیت بخشی عظیمی از نوجوانان و جوانان کشور را ازحقّ کسب دانش و مهارتهای بالاتر وبهتر فراهم کرده است.علاوه براین ترک تحصیل زودرس ، یکی از ضایعات تربیتی و اتلاف در سرمایه های آموزش و پرورش یک کشور محسوب می شود.
در غالب کشورها از جمله ایران ،در حالیکه هنوز همه کودکان لازم التعلیم به مدارس راه نیافته اند و هنوز تعدادی از بزرگسالان و جمعیت فعّال آنها بی سواد مانده اند ،مسئله افت تحصیلی که ترک تحصیل زودرس و مردودی از شاخصهای اصلی آن می باشد،یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کنونی نظام آموزش وپرورش است. این معضل در ایران هر سال ده ها میلیارد ریال بودجه کشور را به هدر میدهد و نیروهای بالقوه انسانی جامعه را از آموزش وپرورش خارج می کند و به این ترتیب عظیم ترین سرمایه های جامعه که همان نیروی انسانی است، بی ثمر می ماند.آمارهای بدست آمده از تحقیقات در مدارس کشور نشان دهنده آن است که افت تحصیلی به صورت مردودی ، ترک تحصیل ویا صور دیگر ، مقدار زیادی از منابع مالی و استعدادهای انسانی جامعه ما را تلف کرده و آثار زیانباری بر جای می گذارد (گلشن فومنی ، 1380 :166-165 ).
ارائه آموزش و پرورش یکسان برای همه دانس آموزان به رغم تفاوتهای فردی و تفاوت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی خانواده ها می تواند یکی از عوامل مؤثربرافت تحصیلی محسوب شود.
طی چند دهه گذشته ، پیشرفتهای چشمگیری نیز در زمینه سواد آموزی بی سوادان در سطح جهان مشاهده شده است .در ایران نیز اسناد و شواهد آماری مؤید آن است که پس از انقلاب در آموزش بزرگسالان موفقیتهای چشمگیری بدست آمده است.در تأیید این ادّعا ، جدول 1-1زیر تنزّل در صد بی سوادان (اکثریت بالای 15 سال) را بر حسب شهر و روستا ، قبل وبعد از انقلاب اسلامی مشخص می سازد.