سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پایان نامه بررسی رابطه بین تمایل به مهاجرت از آبادان با رضایت از

 

 

 

در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه ر

عنوان:

بررسی رابطه بین تمایل به مهاجرت از آبادان با رضایت از زندگی

استاد راهنما:

دکتر ابوالقاسم فاتحی

استاد مشاور:

 دکتر نقیب السادات

نگارش:

 

تابستان90

فهرست مطالب
عناوین                                                                                                                 صفحه
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه 2
بیان مسأله 4
اهمیت و ضرورت پژوهش 8
اهداف پژوهش 9
سوالات اصلی و فرعی تحقیق 10
فرضیه ها 11
معرفی متغیرها 11
تعریف مفاهیم 12
فصل دوم : چهارچوب نظری و ادبیات تحقیق
نظریه های گرایش. 19
نظریه نظریه فیش باین و آیزن 20
نظریه های رضایت از زندگی . 21
نظریه­ های مهاجرت. 24
نظریه کارکردگرایی. 24
نظریه محرومیت نسبی . 25
مدل موریسون. 26
نظریه تودارو   . 27
نظریه سرمایه انسانی 30
نظریه اورت لی 31
نظریه شبکه 33
پیشینه تجربی تحقیق . 35
تحقیقات انجام گرفته در داخل کشور . 36
تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور 39
مدل نظری پژوهش . 41
فصل سوم : روش پژوهش
روش پژوهش 44
سطح مشاهده (واحد تحلیل) 45
جامعه آماری 46
نمونه آماری 47
روش نمونه گیری . 48
ابزار اندازه گیری 49
تعریف مفاهیم 49
روش­های تجزیه و تحلیل داده ها 58
فصل چهارم : یافته های پژوهش
یافته های توصیفی (تحلیل یک متغیره) . 61
یافته های استنباطی (تحلیل دو متغیره و آزمون فرضیه ­های تحقیق)     69
تحلیل چند متغیره (رگرسیون چند متغیره) 78
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
بحث و نتیجه گیری 83
پیشنهادات 85
محدودیت های پژوهش. 86
منابع و مآخذ
منابع فارسی. 87
منابع لاتین . 92
پیوست ها
پرسشنامه
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
1-1 مقدمه
مهاجرت قدمتی به اندازه زندگی بشر دارد. انسان اولیه همچون انسان امروزی برای دست یافتن به امکانات بهتر زندگی و رضایت هر چه بیشتر اقدام به مهاجرت می­کرده است. این مساله با رشد جوامع تبدیل به یک مساله اجتماعی شده است.
مهاجرت در کشورهای توسعه یافته موجب بهبود شرایط زندگی افراد در دو نقطه مهاجر پذیر و مهاجر فرست می­شود. در حالی که در کشور های جهان سوم به دلیل محدودیت امکانات رفاهی، شغلی و نیروی انسانی متخصص مهاجرت بیشتر مشکل­زاست.
در سطح داخلی تعداد زیادی از افراد دارای تخصص به دلیل عدم تعادل در توزیع منابع و امکانات داخلی کشور از بخش­های مواجه با کمبود امکانات به سمت مادر شهر ها و مناطق مرفه­تری که از امکانات نسبی بیشتری برخوردارند مهاجرت می­ کنند (افشانی، 1381: 12).
استان خوزستان در دهه­های گذشته به دلیل مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و همچنین وقوع 8 سال جنگ تحمیلی با نقل و انتقالات شدید جمعیتی روبرو بوده است. آبادان از جمله شهرهای استان خوزستان است که ظهور و شکل گیری آن ارتباط تنگاتنگی با پدیده مهاجرت دارد و اگر بگوییم این شهر زاده مهاجرت است گزاف نگفته­ایم. این شهر به دنبال تاسیس پالایشگاه نفت ایجاد گردید و در فاصله زمانی محدودی توسعه فزاینده ای پیدا کرد و به یکی از مهمترین مناطق اقتصادی و توریستی کشور تبدیل گشت. صرف نظر از آمار و ارقام در سطح عموم همیشه این مقوله مطرح می­شود که به علت عدم بازسازی کامل و اصولی این شهر، ظهور پدیده­های نامطلوب جوی مانند گرو و غبار، شوری آب شرب، بروز مشکلات فرهنگی اجتماعی مانند اعتیاد، بیکاری و نبودن امنیت در سطح شهر، نبود امکانات رفاهی نسبت قابل توجهی از مردم آبادان در حال مهاجرت به دیگر شهرهای توسعه یافته و خوش آب و هوای کشور می­باشند که یکی از مهم­ترین دلایل این مهاجرت ها عدم رضایت مردم از زندگیشان است. بنابراین در تحقیق حاضر بر آن شدیم تا تاثیر مقوله رضایت از زندگی بر تمایل به مهاجرت از شهر آبادان را مورد بررسی قرار دهیم.
1-2 بیان مساله
مهاجرت بعنوان یکی از موضوعات محوری رشته جمعیت‏شناسی شناخته شده و از زمینه‏هائی است که در مطالعات جمعیت‏شناسی جایگاه ویژه‏ای پیدا کرده است. مهاجرت از عوامل اصلی تغییر و تحول جمعیت و مهمترین عامل خارجی تغییر تعداد و ساخت جمعیت می‏باشد.
طبق تئوری گزینشی بودن مهاجرت، همراه با هرگونه فرصتی که به‏وجود می‏آید، بعضی از افراد مهاجرت را برمی‏گزینند و برخی ماندن را، این امر برحسب تصادف نیست. معمولاَ مهاجران ویژگی­هایی دارند که موجب می‏شود زمینه‏های رفتن یا ماندن را در مقایسه با آنهایی که می‏مانند متفاوت ارزیابی کنند (اوبرای، 1370: 82). مطابق با این تئوری، حداقل در ابتدا مهاجرت گرایش دارد افراد نسبتاَ آموزش دیده، ماهر، خلاق و دارای انگیزه‏های بالای کاری را از جوامع فرستنده جذب کند. بررسی‏های داخلی و خارجی که درباره مهاجرت انجام شده توافق دارند که تمایل و تصمیم‏گیری برای مهاجرت با سن، جنس، تحصیلات و رضایت از زندگی بستگی دارد. مطابق بررسی اسکلدون[1]، کسانی­که مهاجرت می‏کنند معمولاَ از بین افراد تحصیل‏کرده‏تر جامعه هستند، یعنی از خانوارهائی که توان صرف‏نظر کردن از نیروی کار خانوادگی فرزند خود را داشته و آنها را به دانشگاه می‏فرستند. افراد باسوادتر موقعیت­های شغلی را که در دیگر مناطق وجود دارد بهتر شناسایی کرده و با موقعیت­های جدید بهتر برخورد می‏کنند. اولین مهاجران از هر جامعه‏ای به نحو تقریباَ تغییرناپذیری از نخبگان آن محل هستند (اسکلدون، 1380: 115).
مبدأهای مهاجرین که اکثراَ از نقاط کوچک و محروم هستند، سرمایه‏گذاری عظیمی برنیروی انسانی خود نموده ولی به دلیل نداشتن سیستم­های جذب افراد تحصیلکرده همانند؛ دانشگاه­ها، ادارات و صنایع بزرگ و غیره، بسیاری از نیروهای انسانی ماهر خود را از دست می‏دهند، که این امر مسائل مختلفی را در سطح جامعه به وجود می‏آورد. از نظر تحلیل ساختاری، مسائل ناشی از این الگوی مهاجرت را می‏توان در سه سطح؛ محیط مبدأ، محیط مقصد و مهاجر و خانواده مهاجر بررسی نمود. گرچه بیشترین مسائل دامنگیر مبدأ می‏باشد، ولی نباید مسائل مربوط به مقصد و مهاجر را از نظر دور داشت.
مساله‏آمیزترین جنبه این الگوی مهاجرت، محروم شدن مناطق فرستنده از نیروی انسانی ماهر با تحصیلات عالی می‏باشد. نیروی انسانی متخصص و ماهر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه‏ای نقش اساسی دارد. سرمایه مادی در هر جامعه‏ای با نیروی انسانی متخصص و کارآمد است که به جریان افتاده و به توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه می‏انجامد.
درخصوص اهمیت نیروی انسانی ماهر، ادوارد دانشن از کارشناسان اقتصاد آمریکا در تحقیقی راجع به عوامل موثر بر پیشرفت صنعتی کشورها بیان داشته که: از میان 31 عامل مؤثر در امر پیشرفت صنعتی، مهمترین عامل، پرورش نیروی انسانی متخصص می‏باشد. به نظر وی، پیشرفت نیروی انسانی مهمترین عامل رشد اقتصادی و پیشرفت تحقیقات و علوم عامل دوم در رشد اقتصادی می‏باشد (شعبانلو، 1380: 8). این الگوی مهاجرت به نوعی تداعی کننده مسئله فرار مغزها می‏باشد. گرچه اصطلاح «فرار مغزها» برای نخستین بار به مهاجرت عظیم مهندسین انگلیسی به ایالات متحده آمریکا نسبت داده شده بود، ولی با این اصطلاح می‏خواستند به اهمیت مهاجرت متخصصین و تحصیل‏کرده‏ها اشاره نمایند.
همچنین مهاجرت جوانان موجب کاهش نیروی جوان و رشد جمعیت، افزایش نسبت سالخوردگی و در نتیجه افزایش نسبت وابستگی در مبدأ می‏گردد. طبق بررسیهای وزارت امور اقتصادی و دارایی (1375: 25)، در روستاها و شهرهای کوچک، نرخ رشد جمعیت پایین‏تر از نرخ طبیعی می‏باشد. بنابراین، این الگوی مهاجرت، برای مبدأ چیزی جز فقر، عقب‏ماندگی و وابستگی نمی‏تواند به‏همراه داشته باشد.
علاوه ‏بر مسائل یاد شده، مهاجران و خانواده‏هایشان در محیط جدید با مسائل بی‏شماری مواجه می‏شوند. مسائل روانی، عاطفی‏، اقتصادی و فرهنگی می‏تواند ازجمله این مسائل باشد. مطالعه ‏ای که در زمینه اثر مهاجرت بر مرگ‏و‏میر در هند صورت گرفته بود نشان داد که مسکن مهاجرین اغلب بهداشت و تسهیلات بهداشتی رسمی ندارند. شرایط چنین مساکنی برای امید زندگی کودکان زیان‏آور نشان داده شده بود. پایین بودن اقتصاد مهاجران، آنها را مجبور کرده بود که زمین را در مجاورت صنایع سنگین بدست آورند، که این امر آنها و خانواده‏هایشان را در معرض بیماری عفونی و تنفسی قرار می‏داد (Stephenson etal., 2003).
رضایت از زندگی به عنوان ارزیابی کلی کیفیت زندگی بر اساس ملاک­های انتخاب شده عبارت است از مقایسه بین شرایط زندگی با ملاک­های شخصی. افراد هنگامی سطوح بالای رضایت از زندگی را تجربه می­ کنند که شرایط زندگی آن­ها با ملاک­هایی که برای خود تعیین کرده­اند، مطابقت داشته باشند. رضایت از زندگی را می­توان به عنوان جامع­ترین ارزیابی افراد از شرایط زندگی خود در نظر گرفت.
رضایت از زندگی، یک فرایند داوری است که افراد، کیفیت زندگی خود را بر اساس ملاک­های منحصر به فرد خود ارزیابی می­ کنند. رضایت از زندگی، یک صفت پایدار و عینی نیست بلکه به تغییرات موقعیتی، حساس بوده و بر اساس برداشت و دیدگاه خود افراد در نظر گرفته می شود.
عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند. برای مثال گیبسون (1986) تعامل اجتماعی، امونس و دینر (1985) عوامل شخصیتی، جورج (1981) سطح درآمد و طبقه اجتماعی، ویلیتس و کرایدر (1988) مذهب را در میزان رضایت از زندگی موثر دانسته ­اند. از طرفی رابطه رضایت از زندگی با عوامل گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته: حمید (1389)رابطه رضایت از زندگی با پیشرفت تحصیلی، کشاورز و دیگران (1388) پیش بینی کننده­های روانشناختی رضایت از زندگی، صادق مقدم و دیگران (1385) رضایت از ندگی در زنان شاغل و خانه دار و. ملاحظه می­شود که بررسی­های مختلف از یک سو به نقش متغیرهای متعددی در رضایت از زندگی و از سوی دیگر به تاثیر رضایت از زندگی بر پدیده­های دیگر پرداخته­اند، اما پژوهشی­هایی که تاثیر رضایت از زندگی بر تمایل به مهاجرت را مورد بررسی قرار دهند کمتر مورد توجه قرار گرفته­اند. لذا در پژوهش حاضر تلاش می­شود تا با رویکردی بین رشته­ای به بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و تمایل به مهاجرت پرداخته شود.
شهرستان آبادان در دهه های گذشته به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی،  اجتماعی و فرهنگی از جمله افزایش زیر ساخت های صنعتی و کشاورزی و همچنین وقوع 8 سال جنگ تحمیلی با نقل و انتقالات شدید جمعیتی روبرو شده است. بطوری که روند مهاجرت در این استان از روند ویژه ای برخوردار بوده است. این شهرستان در 50 سال گذشته از نظر مهاجر پذیری و مهاجر فرستی تغییرات عمده ای داشته است. شهرستان آبادان امروزه نیز نقش قابل ملاحظه ای در فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و جغرافیای ایران دارد چرا که با داشتن پتانسیل های مساعد طبیعی و منابع معدنی بی شمار توانسته همواره نقشی مهم و سازنده در پویایی اقتصاد ایران بازی کند. با توجه به آنچه در بالا گفته شد می توان نتیجه گرفت که افراد به دنبال رضایت بیشتر از زندگی دست به مهاجرت می زنند. بر این اساس مساله محوری تحقیق حاضر این است که چه رابطه­ایی بین تمایل به مهاجرت از آبادان و رضایت از زندگی وجود دارد؟
1-3 اهمیت وضرورت تحقیق
مهاجرت به‏عنوان یک واقعه اجتماعی با بسیاری از وقایع اجتماعی که منبعث از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، جمعیتی و غیره جوامع هستند، در ارتباط بوده و حالتی تأثیرگذار و تأثیرپذیر (تعامل)‏ی با آنها دارد. شناخت این تأثیرپذیری از محرک­های اصلی آن منجمله؛ تحصیلات، جنسیت، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، ویژگی­های روانی و شخصیتی، تجربه مهاجرتی و تجربه اقامتی افراد، دافعه مبدأ، جاذبه مقصد، هزینه‏ های مهاجرت و شبکه مهاجرتی می‏تواند به برنامه‏ ریزی درجهت استفاده مطلوب از این تأثیر‏پذیری بیانجامد و مسائل ناشی از این الگوی مهاجرت که جامعه بطور عام و جمعیت‏شناسی بطور خاص با آن مواجه است را تعدیل نماید.
اصولاَ هدف از مطالعه نگرش­ها و گرایش­ها تأثیرگذاری بر رفتار است، بدلیل اینکه انواع گرایش­ها به‏عنوان شاخص­ها یا عوامل پیشگویی رفتار شناخته شده ‏اند. در پیمایش­های گرایش به مهاجرت، بیشترین هدف دستیابی به آستانه مهاجرتی است. «آستانه مهاجرتی» نقطه‏ای است که فرد احتمالاَ در آن نقطه از نظر روحی، روانی و دیگر ویژگی­های فردی از موطن خویش- حداقل از نظر پیوندهای فکری– گسسته شده و از آن به بعد در تلاش برای بوم‏گزینی جدید است. شاید بتوان با مسامحه گفت که جهت اندیشه و پیوند فکری‏‏-‏ معنوی فرد در آستانه مهاجرتی تغییر کرده و وی را به مهاجرت راغب می‏سازد (کاظمی‏پور، 1384: 32 ؛ رجبی،1380: 9 ؛ شریفی، 1376: 15). بنابراین، با مطالعه گرایش به مهاجرت و بررسی عوامل مؤثر بر آستانه مهاجرتی افراد، می‏توان از احتمال وقوع رفتاری در آینده باخبر شد و فرصت کافی بدست آورد تا بتوان این موج رفتاری را به نحو احسن سازمان داد.
بالان[2] در خصوص افزایش مطالعات مهاجرت اظهار داشته که: افزایش در مطالعات مهاجرت از دهه 1960 به بعد شاید پاسخی برای گسترش علاقه در میان سیاستگذاران و برنامه‏ریزان در مورد رشد جمعیت و مخصوصاَ شهرنشینی باشد. پیمایش­های شهری هم‏اکنون به اهمیت اقامت­های کوتاه مدت در شهرها حساس بوده، درحالیکه قبلاَ نادیده گرفته می‏شد (Balan1981). پیمایش صمدی ملا‏یوسفی (1382) در زمینه تأثیر مهاجرت بر شهرنشینی کشور نشان داد که طی دو دوره 65– 1355 و 75–‏ 1365، مهاجرت مهمترین عامل رشد جمعیت شهری سه استان هرمزگان، همدان و یزد بوده است. از بین عواملی که باعث رشد جمعیت شهری شده ‏اند، سهم مهاجرت 04/49 درصد بوده است.
در ایران سازمان و نهادی که مسئول ثبت اطلاعات مورد نیاز محققین درباره مهاجرت و مهاجران باشد وجود ندارد. بنابراین، از مشکلاتی که برای پیمایش­های مهاجرت پیش می‏آید سخت بودن دسترسی به جامعه مهاجران بوده و این امر، وقت و هزینه‏ زیادی را برای محقق تحمیل می‏کند. بدین‏طریق، اکثر تحقیقات مهاجرتی به صورت اسنادی و کتابخانه‏ای صورت گرفته و از طرح­های پیمایشی و قرار دادن شخص بعنوان واحد تحلیل صرف‏نظر می‏شود. در این بررسی، از طریق سنجش گرایش به مهاجرت این فرصت به وجود می‏آید تا بتوان در مورد مهاجران بالقوه و به عبارتی مهاجران آتی برنامه‏ ریزی نموده و سیاستگذاران و برنامه‏ریزان بتوانند از نیروهای حرکتی آنها به طور مطلوبی استفاده نمایند.
1-4 اهداف تحقیق     
چنانچه از عنوان طرح بر‏می‏آید، هدف عمده و اصلی در این تحقیق بررسی رابطه بین تمایل به مهاجرت از آبادان با رضایت از زندگی می­باشد.  تعیین اهداف جزئی تحقیق موجب می‏شود که هدف کلی بیشتر قابل دسترس بوده و دستیابی به آن میسر گردد. اهداف جزئی و ویژه که در این تحقیق به آن پرداخته شده به شرح ذیل می باشد:
1- تعیین میزان رضایت­ از زندگی افراد و  تاثیر آن بر تمایل مهاجرت از آبادان.
2- شناخت نگرش پاسخگویان نسبت به دافعه‏های مبدأ و تأثیر آن برتمایل به مهاجرت از آبادان.
3- تعیین میزان تمایل افراد برای مهاجرت از آبادان بر حسب ویژگی­های فردی آنان.
4- تعیین میزان رضایت از زندگی افراد بر حسب ویژگی­های فردی آنان.
5-  تعیین میزان تمایل افراد برای مهاجرت از آبادان بر حسب پایگاه اقتصادی-اجتماعی شان.
6- تعیین میزان تمایل افراد به مهاجرت بر حسب نگرش آنان به پدیده مهاجرت.
1-5 سوالات تحقیق
1- رضایت از زندگی در یک محیط چه تاثیری می ­تواند بر تمایل به مهاجرت از آن محیط داشته باشد؟
2- ویژگیهای فردی (همانند: سن، جنس، محل سکونت، مقطع تحصیلی و .) و دافعه مبدأ چه تأثیری می‏توانند در تمایل به مهاجرت افراد داشته باشند؟
3-  چه رابطه­ای بین ویژگی­های فردی (همانند: سن، جنس، محل سکونت، مقطع تحصیلی و .) و میزان رضایت از زندگی افراد وجود دارد؟
4- آیا پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد بر میزان تمایل به مهاجرت آنان تاثیر دارد؟
5- چه رابطه­ایی بین نگرش فرد به مهاجرت و تمایل به مهاجرت وجود دارد؟
6- آیا رضایت از زندگی بر نگرش فرد به مهاجرت تاثیر دارد؟
1-6 فرضیات تحقیق

  • به‏نظر می‏رسد بین میزان رضایت از زندگی و تمایل به مهاجرت رابطه وجود دارد.
  • به­نظر می­رسد بین میزان رضایت از زندگی و نگرش فرد به مهاجرت رابطه وجود دارد.
  • بین رضایت از زندگی و ویژگی­های فردی (جنس، سن، مقطع تحصیلی، وضعیت تأهل، وضع فعالیت و قومیت) رابطه وجود دارد.
  • بین میزان تمایل به مهاجرت و پایگاه اقتصادی-اجتماعی رابطه وجود دارد.
  • بین تمایل به مهاجرت از آبادان و نگرش افراد نسبت به میزان دافعه‏های مبدأ رابطه مستقیم وجود دارد.
  • بین تمایل به مهاجرت و ویژگی­های فردی (جنس، سن، مقطع تحصیلی، وضعیت تأهل، وضع فعالیت و قومیت) رابطه وجود دارد.

1-7 متغیر وابسته
متغیر وابسته در پژوهش حاضرتمایل به مهاجرت از شهر آبادان می باشد.
 
1-8 متغیرهای مستقل
متغیر های مستقل در پژوهش حاضر که تاثیر آنها بر تمایل به مهاجرت از شهر آبادان  مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از: میزان رضایت از زندگی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، سن، جنس، تحصیلات، شغل، دافعه مبدا و قومیت.
1-9 تعریف مفاهیم (نظری- عملیاتی)
در این قسمت مفاهیم اصلی بکارگرفته شده در پیمایش از منظر نظری و عملیاتی مورد بررسی قرار می‏گیرند تا در درک مفاهیم و شاخص‏سازی آنها مشکلی پیش نیآید. مفاهیم اصلی عبارتند از: رضایت از زندگی، تمایل به مهاجرت، دافعه مبدا و سایر متغیر های مستقل که در ذیل به تعاریف نظری و عملیاتی هر یک از مفاهیم یاد شده پرداخته می‏شود.
 
1-9-1 رضایت از زندگی
تعریف نظری
مراد از رضایت از زندگی نگرش فرد، ارزیابی عمومی نسبت به کلیت زندگی خود و یا برخی از جنبه های زندگی، هم چون زندگی خانوادگی و تجربه آموزشی است. در واقع رضایت از زندگی یعنی این­که در شرایط کنونی فرد از نظر جسمی، از نظر تحصیلی، شغلی و مادی چیزهایی را که دارد با آرزوهایش تطبیق می­ کند.

  1. Skeldon
  2. Jorge Balan


گرایش جمعیت : پایان نامه درباره محرومیّت تحصیلیِ فرزندان

 

 

 

«بررسی تأثیر ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی خانواده بر محرومیّت تحصیلیِ فرزندان در ایران»

در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه را بخوانید

 

 
   

دانشگاه تهران

دانشکده علوم اجتماعی

گروه جمعیّت شناسی

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته جمعیت شناسی

 

 

   عنوان :

«بررسی تأثیر ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی خانواده بر محرومیّت تحصیلیِ فرزندان در ایران»

 

استاد راهنما :

 دکترحسین محمودیان

 

استاد مشاور :

دکتر محمود قاضی طباطبایی

 

 

نگارش :

 

 
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
«فهرست مطالب»
عنوان                                                                                           صفحه
فصل اول : طرح مسئله ، ضرورت و اهمیت
1-1 طرح مسئله و ضروت تحقیق 2
1-2 اهداف تحقیق .10
فصل دوم : مباحث نظری و تجربیِ تحقیق
2-1 چارچوب و مباحث نظری . 11
2-1-1 دیدگاه کارکرد گرایی . 11
2-1-2 دیدگاه ستیز 12
2-1-2-1 طبقه اجتماعی و آموزش . 14
2-1-2-2 برابری فرصتهای آموزشی 19
2-1-3 بُعد خانواده و پیشرفت فرزندان . 21
2-1-4 ساختار و کارکرد خانواده 27
2-2 مدل تحلیلیِ تحقیق 32
فصل سوم : روش تحقیق
3-1 فرضیات تحقیق 34
3-1-1 فرضیات کلی تحقیق . 34
3-1-2 فرضیات جزئی تحقیق . 34
3-2 روش تحقیق و ابزار جمع آوری اطلاعات 36
3-3 دوره مطالعاتی . 37
3-4 جامعه آماری . 37
3-5 روش نمونه گیری . 37
3-6 حجم نمونه آماری . 38
3-7 تعاریف نظری و عملی متغیرها . 38
3-7-1 متغیر وابسته . 38
3-7-2 متغیرهای مستقل .  39
3-8 تعیین سطح سنجش متغیرها . 44
3-9 پردازش و آماده سازی داده ها 45
فصل چهارم : تحلیل داده ها
4-1 متغیرهای اصلی تحقیق . 50
4-2 یافته های توصیفی تحقیق . 51
4-2-1 توصیف متغیرهای وابسته . 51
4-2-2 توصیف متغیرهای مستقل 55
4-3 تحلیلهای دومتغیره و آزمون فرضیات تحقیق . 70
4-3-1 آزمون فرضیات مربوط به وضعیت تحصیل فرزندان . 71
4-3-2 آزمون فرضیات مربوط به تعدادفرزندان محروم ازتحصیل درهر خانوار. 91
4-4 تحلیل چند متغیره . 100
4-4-1 مدل رگرسیون لوجیستیک مربوط به وضعیت تحصیل فرزندان 101
4-4-1-1 وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله درخانوار . 101
4-3-1-2 وضعیت تحصیل اولین فرزندان واقع در رده سنی 17تا30ساله 109
4-3-2 مدل رگرسیون لوجیستیک مربوط به داشتن یا نداشتن فرزندِ محروم از
تحصیل درخانواده 113
 
فصل پنجم : خلاصه ، بحث و نتیجه گیری
5-1 خلاصه یافته های توصیفی تحقیق . 121
5-2 خلاصه یافته های مربوط به تحلیلهای دو متغیره . 122
5-3 خلاصه یافته های مربوط به تحلیلهای چندمتغیره 124
5-4 بحث و نتیجه گیری . 126
فهرست منابع و مآخذ   132
«فهرست جداول»
شماره وعنوان جدول                                                                           صفحه
 
1-1 درصد بیسوادان درکل کشوربه تفکیک جنس و محل سکونت1355 ، 1365 ، 1375 4
1-2 میزان رشد و کاهش بی سوادی در قبل و بعد ازانقلاب . 4
1-3 درصد بی سوادی برحسب سن ، جنس و محل سکونت دربین گروه های سنی 15تا34 سال ، 1375 . 5
1-4 درصد باسوادانی که درحال حاضر تحصیل نمی کنندبرحسب سن، دوره تحصیلی و محل سکونت 1375 . 6
1-5 درصد باسوادانی که درحال حاضرتحصیل نمی کنند برحسب سن، جنس و دوره تحصیلی ، 1375 7
4-1 توزیع فرزندان 17تا30ساله برحسب سطح سواد وتحصیلات 50
4-2 میزانهای محرومیت تحصیلی فرزندان برحسب دوره تولد 52
4-3 توزیع فرزندان واقع درفاصله سنی 17تا30سال برحسب وضعیت تحصیل 53
4-4 توزیع خانوارها برحسب تعدادفرزندان محروم ازتحصیل به تفکیک محل سکونت . 54
4-5  توزیع کل خانوارها،خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل برحسب
تعداداعضا (بعد خانوار). 56
4-6 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل برحسب
تعداد فرزندان . 57
4-7 توزیع خانوارها برحسب جنس سرپرست و محل سکونت . 58
4-8 توزیع خانوارها برحسب وضع زناشویی سرپرست . 58
4-9 توزیع خانوارها برحسب محل سکونت 59
4-10 توزیع خانوارها برحسب زبان محلی و قومی 60
4-11 توزیع خانوارها برحسب نوع ساختار خانواده 61
4-12 توزیع خانوارها برحسب وضع شغلی سرپرست 61
4-13 توزیع خانوارها ، فرزندان محروم ازتحصیل وبهره مندازتحصیل برحسب سطح تحصیلات سرپرست . 62
4-14 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب میزان درآمد خالص سالانه 64
4-15 توزیع خانوارها برحسب نحوه تصرف محل سکونت . 65
4-16 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزند محروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب تعداداتاق دراختیارخانوار. 66
4-17 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب سطح زیربنای دراختیارخانوار.67
4-18 توزیع کل خانوارها، خانوارهای دارای فرزندمحروم ازتحصیل و خانوارهای بدون فرزندمحروم ازتحصیل
برحسب مقدار هزینه سالانه خدمات فرهنگی 68
4-19 توزیع فرزندان 17تا30ساله برحسب جنسیت . 69
4-20 توزیع فرزندان 17تا30ساله برحسب نحوه رفتار والدین با آنان 69
4-21 توزیع فرزندان محروم ازتحصیل و بهره مندازتحصیل برحسب متغیرهای مستقل اسمی 72
4-22 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله بامحل سکونت خانواده 77
4-23 رابطه وضعیت  تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با محل سکونت خانواده 78
4-24 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نوع زبان محلی و قومی 79
4-25 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نوع زبان محلی و قومی 79
4-26 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نوع ساختار خانواده . 80
4-27 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30 ساله با نوع ساختار خانواده . 80
4-28 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با وضع شغلی سرپرست 81
4-29 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با وضع شغلی سرپرست . 82
4-30 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نوع مالکیت مسکن خانوار. 82
4-31 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نوع مالکیت مسکن خانوار 83
4-32 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار پدر. 84
4-33 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار پدر 84
4-34 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار مادر . 85
4-35 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با نحوه رفتار مادر 85
4-36 رابطه وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30ساله با سطح سواد تحصیلات سرپرست 86
4-37 رابطه وضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله با سطح سواد و تحصیلات سرپرست . 87
4-38 رابطه متغیرهای مستقل فاصله ای با وضعیت تحصیل فرزندان 88
4-39 رابطه متغیرهای مستقل مقوله ای با تعداد فرزندان محروم ازتحصیل درهرخانوار. 93
4-40 رابطه سطح سواد و تحصیلات سرپرست خانوار با تعداد فرزندان محروم ازتحصیل 97
4-41 رابطه متغیرهای مستقل فاصله ای با تعداد فرزندان محروم ازتحصیل در خانواده . 98
4-42 طبقه بندی متغیر وابسته برای تنها فرزندان 17تا30 ساله براساس معادله لوجیستیک . 102
4-43 شاخصهای برازش مدل پیش بینی وضعیت تحصیل تنهافرزندان 17تا30سال درخانواده 103
4-44 تأثیرمتغیرهای مستقل بروضعیت تحصیل تنها فرزندان 17تا30ساله درمدل نهایی لوجیستیک 105
4-45 طبقه بندی متغیر وابسته برای اولین فرزندان 17تا30ساله ، براساس معادله لوجیستیک .110
4-46 شاخصهای برازش مدل پیش بینی وضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30 ساله . 110
4-47 تأثیر متغیرهای مستقل بروضعیت تحصیل اولین فرزندان 17تا30 ساله 111
4-48 طبقه بندی خانوارها ازلحاظ داشتن یا نداشتن فرزندمحروم ازتحصیل براساس معادله لوجیستیک .114
4-49 شاخصهای برازش مدل پیش بینی وضعیت خانوارها درداشتن یا نداشتن فرزند محروم ازتحصیل 114
4-50 تأثیر ویژگیهای سطح خانوار برداشتن یا نداشتن فرزند محروم از تحصیل 116
چکیده :
دراین پژوهش، مسئله محرومیّت تحصیلیِ فرزندان درایران و عوامل تعیین کننده آن با رویکردی جامعه شناختی و جمعیت شناختی در دو سطح فرد و خانوار مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح فردی، تأثیر ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی خانواده و برخی عوامل فردی بروضعیت تحصیل هریک از فرزندان واقع درسنین 17تا30سال و در سطح خانوار، نقش عوامل مربوط به سطح خانوار در تعیینِ تعداد فرزندان محروم ازتحصیل درخانوار، مورد اندازه گیری قرار گرفته است.
روش تحقیق در این پژوهش ازنوع تحلیل ثانویه داده ها و اطلاعاتِ مربوط به طرح «آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی خانوار» در ایران است که توسط مرکز آمار ایران درسال 1380 به اجرا درآمده است. تحلیلهای دومتغیره و چندمتغیره تحقیق حاضر به کمک آزمونها و تکنیکهای آماری نظیر؛ آزمونهای کای اسکوئر و تحلیل واریانس، ضرائب همبستگی پیرسون، V کرامر ، اِتا و. ، و مدلهای رگرسیونی لوجیستیک صورت گرفته است .
نتایج تحلیلی داده ها بیانگر آنست که ازمیان عوامل متعدّد جمعیت شناختی در خانواده ها؛ در درجه اول بُعد خانوار و سپس تعداد فرزندان در خانواده ، در تعیین وضعیت تحصیل فرزندان از اهمیت خاصی برخوردارند و ازبین عوامل گوناگون اقتصادی و اجتماعی خانوارها؛ محل سکونت خانوار، میزان تحصیلات سرپرست خانوار، هزینه خدمات فرهنگیِ خانوار و تاحدودی تعلّقات قومی و نیز کیفیت مسکن خانوار، بیشترین میزان تأثیر رابربختِ بهره مندی فرزندان از تحصیلات بالاتر داشته اند. علاوه برمتغیرهای مذکور، وضعیت زناشویی سرپرست خانوار نیز براحتمال داشتن یا نداشتن فرزند محروم ازتحصیل در خانواده مؤثر بوده است . همچنین ازمیان عوامل فردی مورد مطالعه در این تحقیق؛ نحوه رفتارِ مادر بافرزند درمقایسه با رفتارِ پدر، دارای بیشترین تأثیر برعملکرد تحصیلی فرزندان ایرانی بوده و نقش چشمگیری در تعیین سطح تحصیلات فرزندان داشته است.
مقدمه :
از وظایف اساسی آموزش و پرورش عمومی در هر کشور انتقال میراث فرهنگی جامعه،پرورش استعدادهای دانش آموزان و آماده سازی آنها برای شرکت فعال در جامعه است. هیچ بخشی از فعالیتهای اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و فرهنگی دیده نمی شود که عملکرد آنها بی ارتباط با وضع سواد، سطح معلومات، مهارت، دانش وآگاهیهای جمعیت انسانی باشد. به سخن دیگر آموزش رسمی وکسب مهارتهای علمی یکی از نیاز های اصلی مرتبط با توسعه درهرجامعه است.
در آغاز هزاره سوم، بخشی از جوانان و نوجوانان کشورمان که قرار است توسعه و پیشرفت کشور به دست آنان رقم بخورد، نه تنها در سطوح اولیّه تحصیلات متوقف شده اند بلکه توفیق ثبت نام در پایه اول  دبستان را نداشته و از نعمت خواندن و نوشتن نیز بی بهره اند. در جامعه ای مانند ایران ، که توسعه همه جانبه ا ز آرزوهای صد ساله آن می باشد، کم سوادی و بی سوادی جوانان هردومسئله است.
دراین تحقیق مسئله محرومیت تحصیلی فرزندان، با نگاهی جامعه شناختی و جمعیت شناختی مورد پژوهش قرارمی گیرد و برای این منظور خانواده و خصوصیات اجتماعی-جمعیتیِ آن به عنوان مهمترین عامل و زمینه برای پرورش و رشد کیفی فرزندان، مدّ نظر قرار گرفته است. خانواده های ایرانی در فاصله سالهای 1335 تا 1365 بیشترین زاد و ولد و بیشترین رشد در بُعد خانواده را تجربه کرده اند. تعدادِ زیاد فرزندان در یک خانواده علاوه بر تقلیل منابع مادّی خانواده، توجه و حمایت والدین به هر یک از فرزندان را نیز کاهش میدهد و به قول جمعیّت شناسان، کمیّت فرزندان بر کیفیّت آنان برتری می یابد. یکی از جنبه های رشد کیفی فرزندان، فراهم کردن زمینه و شرایط مناسب جهت تحصیل و علم آموزی آنان با توجه به توانمندیشان تا سطوح مناسب و در خور جامعه ای خواهان توسعه می باشد.
در این پژوهش تئوریها و دیدگاههایی از قبیل،کارکردگرایی، دیدگاه ستیز، نابرابری اجتماعی و مدارس، بُعد خانواده و پیشرفت فرزندان، به عنوان چارچوپ نظری تحقیق و مبنایی برای انتخاب متغیر ها وآزمون فرضیه ها مورد استفاده قرارمی گیرند.
روش تحقیق دراین پژوهش از نوع تحلیل ثانویه داده ها واطلاعات است. داده های مورد استفاده در این تحقیق مربوط به طرح « آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی- اجتماعی خانوار» می باشد که در سال 1380 توسط مرکز آمار ایران به اجرا درآمده است. واحد تحلیلِ این تحقیق را فرد و خانوار تشکیل می دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه خانوارهای معمولی ایرانی ساکن در نقاط شهری و روستایی کشور است که دارای فرزندان 17 تا 30 سال تمام می باشند.
تحقیق حاضر در پنج فصل تدوین شده است. در فصل اول مسئله اصلی تحقیق و ضرورت و اهمیت انجام این پژوهش مطرح گردیده است ، در فصل دوم به بیان دیدگاه ها و مبانی نظری و همچنین پیشینه تحقیقات انجام شده در ارتباط با مسئله تحقیق، در فصل سوم مباحث روش شناختی این تحقیق، در فصل چهارم نتایج تحلیلهای توصیفی و استنباطی داده های تحقیق، و در نهایت بحث و نتیجه گیری پایانی تحقیق در فصل پنجم ارائه شده است .
این تحقیق ماحصلِ راهنماییها، همفکرییها و زحمات بی‌دریغ و ارزشمند، اساتید گرانقدرم، آقای دکتر حسین محمودیان، استاد راهنما و آقای دکتر محمود قاضی طباطبایی، استاد مشاور، است. دراینجا سپاس و امتنان قلبی خود را نسبت به این دو استاد بزرگوار ابراز می دارم. همچنین از استاد عزیزم آقای دکتر محمد میرزائی، استاد داور، که با پیشنهادات اصلاحی خود بر غنای این تحقیق افزودند و نیز خانم دکتر ماری – لادیه فولادی از انجمن ایران شناسی فرانسه که در تهیه طرح « آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی-  اجتماعی خانوار در ایران » با مرکزآمار ایران مشارکت داشته و و با پیشنهاد شایسته خود زمینه به کارگیری داده های طرح مذکور را ایجاد کردند، ممنون و سپاسگزارم.
1-1 طرح مسئله و ضرورت تحقیق :
مسئله اصلی و محوری در این تحقیق بررسی نقش و تأثیر شرایط اقتصادی ،اجتماعی و جمعیتی خانواده بر احتمال محرومیّت از تحصیل و یا بهره مندی تحصیلی فرزندان می باشد.
جامعه ای را در دنیا سراغ نداریم که بدون گسترش افقی و عمودی وضعیت باسوادی ،دانش وآگاهی بتواندبه درجاتی از شکوفایی اقتصادی ،فرهنگی، سیاسی و.درطول تاریخ نسبت به زمان ومکان خود دست یافته باشد.درشرایط کنونی ودر عصری که هر سه سال ، دانش و اطلاعات بشری ، دو برابر می شود،نه تنها بی سوادی بلکه کم سوادی و ترک تحصیل زود هنگام نیز به عنوان محرومیّت تحصیلی قلمداد می شود ودر جامعه ای مانند ایران که خواهان توسعه و پیشرفت می باشد ،بی سوادی وکم سوادی هر دو مسئله است.
«در گرد همایی وزرای آموزش وپرورش کشورهای آسیایی در توکیو در سال 1962 میلادی ، این هدف که کلیه کشورهای آسیا تا سال 1980 پوشش تحصیلی ابتدایی خود را به صد در صد برسانند مطرح وپذیرفته شد.هر چند تلاشهای ارزشمندی برای نیل به این هدف در عموم کشورها انجام گرفته ولی تعداد قابل ملاحظه ای از کشورهای این قاره در پایان قرن بیستم میلادی هنوز به هدف پوشش کامل در سطح تحصیلات ابتدایی نرسیده اند . عدم موفقیت در نیل به این هدف عمدتاً ناشی از میزان بالای رشد جمعیت این کشورها در نیم قرن اخیر بوده است .ایران نیز از جمله کشورهایی است که در نیم قرن اخیر به ویژه در فاصله سالهای 1335 تا 1365 با رشد جمعیت شتابان و بی سابقه ای روبه رو بوده است.»(زنجانی و دیگران ، 1381 :81).
با اینحال میزان مدرسه روی در سطح ابتدایی ، از سال 1970 تا آغاز دهه 90 در کشورهای کم درآمد و متوسط افزایش زیادی یافته است ، به گونه ایکه می توان نتیجه گرفت که اهداف مدرسه روی ابتدایی عمومی تقریباً تحقق یافته است ( کلود شستلند و کلود شنه ،1380 :143).
در ایران نیز طی سالهای اخیر پوشش ثبت نام افزایش چشمگیری  داشته است به طوریکه پوشش واقعی تحصیلات ابتدایی از 78 درصد در سال 1365 به 92 در صد در سال 1375 رسیده است(زنجانی ودیگران، 1381 :82).
اگر چه در سالهای اخیر موفقیت قابل توجهی از لحاظ پوشش ثبت نام در مدارس ابتدایی ، حتّی در دور افتاده ترین نقاط روستایی کشور ، بدست آمده و این موفقیت خود عاملی
در جهت کاهش میزان بی سوادی در سالهای آینده خواهدشد،با این حال مسئله ایکه که از آن به عنوان کم سوادی یادشد،همچنان باقیست.
کم سوادی، محصول ترک تحصیل زود هنگام دانش آموزان به خصوص در مقاطع تحصیلی پایین می باشد. ترک تحصیل زود رس یا عدم ارتقاء به مقاطع بالاتر ، حتی تا مقطع راهنمایی ،موجباتِ بازماندگی و محرومّیت بخشی عظیمی از نوجوانان و جوانان کشور را ازحقّ کسب دانش و مهارتهای بالاتر وبهتر فراهم کرده است.علاوه براین ترک تحصیل زودرس ، یکی از ضایعات تربیتی و اتلاف در سرمایه های آموزش و پرورش یک کشور محسوب می شود.
در غالب کشورها از جمله ایران ،در حالیکه هنوز همه کودکان لازم التعلیم به مدارس راه نیافته اند و هنوز تعدادی از بزرگسالان و جمعیت فعّال آنها بی سواد مانده اند ،مسئله افت تحصیلی که ترک تحصیل زودرس و مردودی از شاخصهای اصلی آن می باشد،یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کنونی نظام آموزش وپرورش است. این معضل در ایران هر سال ده ها میلیارد ریال بودجه کشور را به هدر میدهد و نیروهای بالقوه انسانی جامعه را از آموزش وپرورش خارج می کند و به این ترتیب عظیم ترین سرمایه های جامعه که همان نیروی انسانی است، بی ثمر می ماند.آمارهای بدست آمده از تحقیقات در مدارس کشور نشان دهنده آن است که افت تحصیلی به صورت مردودی ، ترک تحصیل ویا صور دیگر ، مقدار زیادی از منابع مالی و استعدادهای انسانی جامعه ما را تلف کرده و آثار زیانباری بر جای می گذارد (گلشن فومنی ، 1380 :166-165 ).
ارائه آموزش و پرورش یکسان برای همه دانس آموزان به رغم تفاوتهای فردی و تفاوت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی خانواده ها می تواند یکی از عوامل مؤثربرافت تحصیلی محسوب شود.
طی چند دهه گذشته ، پیشرفتهای چشمگیری نیز در زمینه سواد آموزی بی سوادان در سطح جهان مشاهده شده است .در ایران نیز اسناد و شواهد آماری مؤید آن است که پس از انقلاب در آموزش بزرگسالان موفقیتهای چشمگیری بدست آمده است.در تأیید این ادّعا ، جدول 1-1زیر تنزّل در صد بی سوادان (اکثریت بالای 15 سال) را بر حسب شهر و روستا ، قبل وبعد از انقلاب اسلامی مشخص می سازد.


پایان نامه علوم اجتماعی گرایش مدیریت توسعه درباره توانمندسازی اق

 

 

 

در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه را بخوانید

و در صورت نیاز به متن کامل آن می ت

 

گرایش مدیریت توسعه

 

موضوع:

بررسی پیامدهای اعتبارات خرد روستایی برتوانمندسازی اقتصادی زنان

سرپرست خانوار روستایی با تاکید بر طرح حضرت زینب کبری (س)

 

«مطالعه موردی در روستاهای تحت پوشش این طرح در شهرستان بوئین زهرا از توابع استان قزوین»

 

استاد راهنما:

جناب آقای دکتر مهدی طالب

استاد مشاور:

سرکار خانم دکتر ژاله شادی طلب

استاد ناظر:

جناب آقای دکتر منصور وثوقی

دانشجو:

 

تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چکیده:
از آنجا که فعالیت اقتصادی زنان به عنوان فعالیت بخش غیر رسمی اقتصاد است، در محاسبات ملی دیده نمی‏شود . بدین ترتیب، وقتی ارزش اقتصادی برای فعالیت زن روستایی در نظر گرفته نشود، درآمدی هم برای او ایجاد نمی?شود و در چرخه اقتصادی، شکافی بوجود می?آید. در این راستا، یکی از مهمترین راهکارها در جهت از بین بردن فقر زنان، توانمندسازی آنان است. توانمندسازی زنان که اغلب با بهره گرفتن از ابزار تأمین مالی خرد صورت می?گیرد، راهی برای هدایت زنان به سمت انجام فعالیت?های تولیدی و درآمدزا است. در این راستا، بانک کشاورزی، با کمک سایر نهادها، (کمیته امداد امام خمینی (ره) در این بررسی) سعی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار کرده است. یکی از مکانیسمهای بانک کشاورزی و کمیته امداد امام خمینی (ره) درخصوص توانمندسازی زنان، اجرای طرح حضرت زینب کبری (س) است.
در این پایان‏ نامه دیدگاه‏های بازار گرا، دولت‏گرا و جامعه‏گرا مطرح می‏شود که تحت عنوان دیدگاه دولت‏گرا  سه پارادایم خود پایداری مالی زنان، کاهش فقر زنان و فمنیستی عنوان می‏شود.
نظریه?هایی که موضوع مطرح شده را حمایت می?کنند دیدگاه دولت?گرا همراه با پارادایم خودپایداری مالی است.
روش تحقیق انتخابی این بررسی، روش کمی – کیفی است .
به عنوان نتیجه ‏گیری این تحقیق، طبق مشاهدات صورت گرفته به نظر می?رسد تنها زنانی به انجام فعالیت?های تولیدی مبادرت کرده?اند که قبل از تحت پوشش قرار گرفتن این طرح از امکانات اولیه?ای برخوردار بوده?اند از این رو، بسیاری از زنان سرپرست خانوار، این تسهیلات را در موارد مصرفی به کار برده?اند.
در مرحله انتخاب زنان سرپرست خانوار نیز به عنوان تحت پوششین این طرح، تنها به بدهکار نبودن آنان و داشتن ضامن معتبر توجه می?شود تا بازپرداخت اقساط تسهیلات، تضمین شود و این مسئله باعث می?شود که بسیاری از زنان که جزء”فقیرترین فقرا“ هستند حذف شوند.
به نظر می?رسد برخلاف اهداف تعیین شده طرح، این اعتبارات بیشتر تقویت کننده بوده تا توانمند کننده و بیشتر حالت حمایتی به خود گرفته است تا زمینه?سازی برای ایجاد اشتغال زنان.
به نظر می?رسد برای مثمرثمر بودن این طرح، باید به شناسایی دقیق وضعیت زنان سرپرست خانوار پرداخت و با ارائه طرح?هایی که از مرحله آموزش حرفه، تامین وسایل مورد نیاز تا پشتیبانی حداقل کوتاه مدت را در برداشته به این مهم یاری رساند. چراکه پرداخت اعتبار به تنهایی نمی?تواند مشکلی را حل کند. بلکه باید روحیه کارآفرینی در زنان ایجاد شود و این اتفاق نمی?افتد مگر اینکه قبل از ترغیب آنها به فعالیت تولیدی، نیازهای ضروری آنها را پاسخ داده باشیم.
پرداخت تسهیلات در چارچوب ساختارهای تعاونی?ها و اتحادیه?ها، آموزش عمومی متقاضیان در زمینه طرح، همکاری مستمر نهاد معرفی کننده در تمام مراحل اجرای طرح، شناخت دقیق مخاطب از نظر داشتن مهارت و توان کار تولیدی، پرداخت اعتبار مناسب با فعالیت تولیدی و ایجاد انگیزه تولید و رعایت حال مخاطبان با توجه به شرایط مالی و بطور خلاصه داشتن یک دیدگاه جامع و یکپارچه و کلی?نگر از جمله راهکارهایی است که برای توسعه و تقویت طرح، شایان ارائه است و باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد
فهرست مطالب
عنوان                                                                          صفحه
فصل اول:
1- طرح تحقیق (کلیات) 1
1-1- مقدمه: 1
1-2- طرح مسئله: 3
1-3- اهمیت مسئله: 5
1-4- سوالات: 9
1-5- دیدگاه انتخابی تحقیق: 10
1-6- اهداف تحقیق: 11
– اهداف عمومی تحقیق: 11
– اهداف اختصاصی تحقیق: 11
2-تعریف مفاهیم. 12
2-1 تعاریفی از اعتبار و انواع آن: 12
2-2- تعاریفی از اعتبارات خرد و ویژگی?ها و اهداف آن. 14
2-3 تعریف اعتبارات خرد پرداختی طرح حضرت زینب کبری (س) 17
2-4- تعاریفی از توانمندسازی زنان: 18
2-5- تعریف توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش طرح حضرت زینب کبری (س) 24
3- چهارچوب نظری: 26
3-1- دیدگاه بازارگرا: 27
3-1-1-  نقد بر دیدگاه بازارگرا 30
3-2. روش دولت?گرا 31
3-2-1 پارادایم خود پایداری مالی زنان (نهادگرایان) 33
3-2-2- پارادایم کاهش فقر زنان. 34
الف. نقاط اشتراک میان دو پارادایم: خودپایداری مالی زنان و پارادایم کاهش فقر زنان. 34
ب. نقاط افتراق میان دو پارادایم: خودپایداری مالی زنان و پارادایم کاهش فقر.35
پارادایم سیستم مالی/ پایداری 35
ـ اهمیت نهادهالی مالی خرد در توسعه: 35
– پرداخت یارانه به اعتبارات: 36
ـ نقش نهادهای خصوصی در تأمین منابع مالی مورد نیاز : .36
ـ خوداتکایی و پایداری : 36
پارادایم رفاه (کاهش فقر زنان): 36
– افزایش رفاه ذینفعان  36
– نقش دولت و کمک کنندگان  بین المللی37
– خود اتکایی و پایداری37
3-2-3- پاردایم فمنیستی توانمندسازی: 38
3-2-4- نقد به روش دولت?گرا: 40
3-3- روش جامعه?گرا : 40
3-4- چارچوب عملی تجربه شده در دنیا و ایران: 43
3-5- چارچوب مفهومی تحقیق 45

  1. معرفی طرحهای اعتباری برای زنان: 48

4-1 معرفی طرح حضرت زینب‏کبری(س) 49
4-1-1 اهداف اجرای طرح حضرت زینب کبری(س) 50
4-1-2 ویژگی‏های طرح حضرت زینب کبری(س) 51
4-1-3 روش اجرای طرح 52
4-1-4 آمار عملکرد طرح حضرت زینب‏کبری(س) از ابتدای اجرای طرح تا پایان شهریور 1384 بر حسب نوع فعالیت   55
4-1-5 تعداد کل تسهیلات اعطا  شده  طرح حضرت  زینب کبری (س) بر حسب فعالیت  در کشور از ابتدای طرح تا پایان شهریور 1384 .57
4-1-6 مبلغ کل تسهیلات  اعطا شده طرح حضرت زینب کبری (س) بر حسب فعالیت  در کشور از ابتدای طرح تا پایان  شهریور 1384  58
4-1-7 سری زمانی تعداد تسهیلات  اعطایی طرح  حضرت  زینب کبری (س ) از سال 1383-1373 .59
4-1-8 سری زمانی مبلغ تسهیلات  اعطایی طرح حضرت  زینب کبری (س) از سال  1383-1373 60.
4-1-9تعداد و مبالغ  وام‏های طرح  حضرت  زینب کبری (س) طی سالهای 1383-1379 در کل کشور61
4-1-10 تعداد تسهیلات  اعطایی طرح حضرت  زینب کبری (س) به فعالیت  دامداری به تفکیک استانی از ابتدای طرح تا پایان  شهریور 1384 .62
4-1-11 مبلغ  تسهیلات  اعطایی طرح حضرت  زینب کبری(س) به فعالیت  دامداری به تفکیک استانی از ابتدای طرح تا پایان  شهریور 1384 .62
5- متغیر‏های تحقیق: 63
1- متغیر‏های مستقل: 63
2- متغیر وابسته: 63
6- گزاره‏های تحقیق: 63
7- جامعه آماری و ویژگی‏های آن. 64
7-1 نقشه استان  قزوین  به تفکیک شهرستان  .67
7-2 جدول تعداد زنان سرپرست  خانوار تحت  پوشش طرح  حضرت  زینب کبری (س) در فعالیت‏های مختلف در استان  قزوین.68
7-3 تعداد زنان سرپرست خانوار تحت  پوشش طرح  حضرت  زینب کبری (س) در فعالیت  دامداری در شاخه‏های مختلف استان  قزوین  طی سالهای 1383-1379.68
7-4 نمودار دایره‏ای سهم  تسهیلات  اعطایی طرح  حضرت  زینب کبری (س) بر حسب نوع  فعالیت  در استان  قزوین از سال 1383-1373  .69
7-5 نمودار دایره‏ای سهم  مبلغ  تسهیلات  اعطایی طرح  حضرت  زینب کبری (س) بر حسب نوع فعالیت  در استان  قزوین. از سال 1383-1373  .  70
8- قلمرو مکانی تحقیق 70
8-1 نقشه توزیع خطوط ارتباطی در بخش بوئین  زهرا.71
8-2. منوگرافی مختصری از روستای قشلاق‏ چرخلو، خیارج و شهر سگزآباد.72
9- قلمرو زمانی تحقیق: 73
10- روش نمونه‏گیری و حجم نمونه: 73
11- روش تجزیه و تحلیل داده‏ها: 76
12- محدودیت‏های تحقیق: 76
13- شرح واژه‏ها و اصطلاحات بکار رفته در تحقیق: 76
فصل دوم:مروری بر ادبیات موضوع
مروری بر ادبیات موضوع: 78
الف – مروری بر پیشینه تحقیق: 78
ب ـ مروری بر پیشینه موضوع: 80
1- روند پیدایش برنامه‏های توسعه: 80

  1. توسعه با تأکید بر نقش زنان: 83

3- مبانی نظری رهیافت‌های تجربه شده: 87
1- رهیافت رفاهی 88
2- رهیافت فقرزدایی: 90
3- رهیافت کارایی: 91
4- رهیافت عدالت: 92
5- رهیافت توانمندسازی: 93
4- تجارب کشورهای مختلف در زمینه اعتبارات خرد: 94
5- روند  تحولات  برنامه‏های اعتبارات  خرد در ایران  .97
فصل سوم.

  1. روش تحقیق 102
  2. ابزارهای جمع?آوری داده?ها: 103
  3. بررسی (مراجعه) به مدارک و اسناد. 103

الف. داده?های موجود در اسناد تحقیقات گذشته: 103
ب. آمارهای رسمی : 103
ج. مدارک و اسناد سازمانی: 104

  1. مشاهده: 104
  2. مصاحبه. 104
  3. پرسشنامه. 104

فصل چهارم

  1. تحلیل آماری یافته?های تحقیق: 106

1-1-تحلیل توصیفی . 106
1-2- تحلیل استنباطی: 108
4-1 جدول فراوانی نوع فعالیت  زنان  سرپرست  خانوار ، میانگین  ، انحراف استاندارد و انحراف استاندارد  میانگین .109
4-2 آزمون لون وt .109
4-3 جدول بررسی اثر سن  بر  نوع  فعالیت  زنان سرپرست  خانوار 111
4-4 جدول ادغامی سن  بر نوع فعالیت  زنان  سرپرست  خانوار 112
4-5 جدول بررسی آزمون خی – دو وF 112
4-6 جدول بررسی اثر تحصیلات  بر نوع فعالیت  زنان  سرپرست  خانوار113
4-7 جدول ادغامی بررسی اثر تحصیلات  بر نوع  فعالیت  زنان  سرپرست  خانوار .114
4-8 جدول بررسی آزمون  خی –  دو و F.114
4-9 جدول بررسی اثر تعداد افراد تحت  تکفل زنان  سرپرست  خانوار بر نوع فعالیت.116
4-10 جدول ادغامی بررسی اثر تعداد افراد تحت  تکفل بر  نوع فعالیت .117
4-11 جدول آزمون خی – دو وF 117

  1. تحلیل کیفی: یافته?های تحقیق 118

2-1- مواردی از مشاهدات و مصاحبات صورت گرفته در چند روستای بوئین زهرا 118
فصل پنجم.
1) نتیجه?گیری: 123
2) مشکلات و نارسایی?های طرح حضرت زینب کبری (س) 127
3) پیشنهادها. 129
3-1- سخن آخر : 132
فهرست منابع.133
پیوست
فهرست جداول
جدول 1: جدول فراوانی مربوط به منابع تأمین معاش زنان سرپرست خانوار.
جدول 2. جدول فراوانی مربوط به نوع فعالیت زنان سرپرست خانوار.
جدول 3. جدول فراوانی مربوط به سن زنان سرپرست خانوار.
جدول 4. جدول فراوانی مربوط به تحصیلات زنان سرپرست خانوار.
جدول5.  فراوانی مربوط به تعداد افراد تحت تکفل زنان سرپرست خانوار.
جدول 6. جدول فراوانی مربوط به تعداد محصلین تحت تکفل زنان سرپرست خانوار.
جدول 7. جدول فراوانی مربوط به علت بی‌سرپرستی زنان سرپرست خانوار
جدول 8. جدول فراوانی مربوط به تعداد دفعات دریافت وام توسط زنان سرپرست خانوار.
جدول 9. فراوانی مربوط به نوع فعالیت اعم از مصرفی و تولیدی انجام شده توسط زنان سرپرست خانوار
جدول 10. جدول فراوانی مربوط به مقدار وام دریافتی توسط زنان سرپرست خانوار.
جدول 11: شاخصهای توصیفی مربوط به میزان وام.
جدول 12: جدول فراوانی و درصد مربوط به سن زنان سرپرست خانوار به در طول سالهای 1383-1379
جدول 13. فراوانی و درصد مربوط به تحصیلات زنان سرپرست خانوار  در طول سالهای 1383-1379
جدول 14. فراوانی و درصد مربوط به تعداد افراد تحت تکفل زنان سرپرست خانوار در طول سالهای 1383-1379
جدول 15. فراوانی و درصد مربوط به تعداد محصلین تحت تکفل زنان سرپرست خانوار در طول سالهای 1383-1379
جدول 16. فراوانی و درصد مربوط به علت بی‏سرپرستی زنان سرپرست خانوار در طول سالهای 1383-1379
جدول 17. فراوانی و درصد مربوط به منابع تأمین معاش زنان سرپرست خانوار در طول سالهای 1383-1379
جدول 18. فراوانی و درصد مربوط به تعداد وام پرداختی به زنان سرپرست خانوار به تفکیک سال
جدول 19. فراوانی و درصد مربوط به نوع فعالیت زنان سرپرست خانوار در طول سالهای 1383-1379


پایان نامه بررسی هویت قومی وملی کردها

در چهارچوب فرهنگی. 10

ضرورت و اهمیت تحقیق. 13
اهداف پژوهش 17
سؤالات تحقیق. 18
روش شناسی. 19
محدودیت‌های پژوهش 20
فصل دوم. 23
پیشینه پژوهش و ادبیات نظری 23
پیشینه تحقیق. 24
ادبیات  نظری. 25
قومیت 25
قومیت و نژاد 31
مطالعات قومی در انسان‌شناسی. 34
ملیت 37
مدل‌های روابط قومی – ملی. 39
نظریات کارکرد‌گرا 41
نظریات تضاد 45
هویت 51
هویت اجتماعی. 53
هویت قومی. 55
هویت ملی. 57
رویکرد‌های نظری به هویت قومی. 61
ابعاد اساسی در مطالعه‌ی هویت قومی. 62
روان‌شناسی و هویت اجتماعی. 66
فصل سوم. 70
روش شناسی. 70
روش‌ تحقیق. 71
روش پژوهش :مطالعه موردی. 71
ویژگیهای مطالعه موردی. 72
تکنیک‌های جمع آوری شواهد مطالعه موردی. 76
مصاحبه متمرکز  یا ساختار یافته: 79
مصاحبه شوندگان این پژوهش 83
جمعیت آماری. 83
اعتبار  و پایایی در مطالعه موردی: 84
تحلیل در مطالعه موردی: 88
ارائه تبیین: 89
عملیاتی کردن مفاهیم 90
تعاریف عملیاتی این پژوهش 93
تعاریف نظری مفاهیم 94
فصل چهارم. 96
کلیاتی حول موضوع تحقیق. 96
کردها 97
کردها در خاورمیانه 99
کردها در ایران. 100
دین و مذهب 101
نژاد کردی. 103
وقایع نگاری جنبش‏های کرد 103
استان آذربایجان غربی. 106
جغرافیا 107
تاریخ استان. 108
شهرستان‌های استان. 108
مهاباد 109
تاریخچه. 110
ایل‌های منطقه. 111
فصل پنجم 113
یافته‌های تحقیق. 113
توصیف مکان و موقعیت تحقیق. 114
هویت ملی ایران. 116
هویت دولتی و هویت ملی. 119
هویت ملی و مؤلفه‌های آن. 121
هویت قومی کرد و مؤلفه‌های آن. 123
هویت و احساس تعلق. 125
زبان و هویت 126
پوشاک و هویت 129
موسیقی و هویت ملی – قومی. 133
ادبیات و هویت قومی و ملی. 136
ادبیات کردی. 136
دین و هویت ملی و قومی. 142
مؤلفه‌های دیگر هویت قومی. 143
سرزمین. 143
اوقات فراغت 144
نامگذاری. 144
تاریخ قومی. 145
نگرش‌ها و هویت قومی. 146
احساس تبعیض. 149
تعصب 149
رفتارهای قالبی یا کلیشه‌ای 150
هویت قومی در برابر هویت ملی؟ 153
هویت فراملی و فرو ملی. 154
تحولات عراق و هویت قومی – ملی. 155
فصل ششم. 158
بحث و نتیجه‌گیری 158
نتیجه گیری. 159
خلاصه‌ی نتایج به دست آمده 161
منابع و مأخذ. 163
منابع فارسی. 164
منابع لاتین. 169

 

 

فصل اول

کلیات

مقدمه
توجه به هویت در علوم اجتماعی و حتی علوم انسانی امروز به وضوح از گفتگو‌های فلسفی درباره‌ی هویت فراتر رفته است. بحث‌‌های انتزاعی فلسفه در مورد کیستی ما و ” ما هو ” در علوم اجتماعی امروز یا  به کلی فراموش شده یا تنها به عنوان بخشی از مقدمه‌ی بحث‌های می‌آید. علوم اجتماعی امروز فارغ از مفهوم و معنای لغوی یا فلسفی هویت به نقش هویت در زندگی اجتماعی یا حتی هویت فردی می‌پردازند که ناگزیر بر زندگی اجتماعی تأثیر می‌گذارد.
هویت یکی از مفاهیم عمده‌ای است که انسان در سراسر زندگی اجتماعی‌اش با آن درگیر بوده است. در طول زمان علاوه بر هویت‌های فردی و پایه‌ای طبیعی ، افراد انسانی خود را با هویت‌های گوناگون اجتماعی مانند هویت خانوادگی  و خویشاوندی ،‌ هویت شغلی و مالی ، هویت سرزمینی یا نژادی ، هویت قومی یا ملی و . تعریف کرده‌اند.” زندگی اجتماعی انسان بدون وجود راهی برای دانستن اینکه ” دیگران ” کیستند و بدون دانستن ” ما ” کیستیم ، غیر قابل تصور است “.(جنکینز، 1381:8)
از همین روست که پایه‌ای ترین مفاهیم علم انسان‌ شناسی و حتی پیش از آن، اندیشه‌ی انسان شناختی ( ما قبل تاریخ علم انسان شناسی ) ، مفاهیم “خود” و “دیگری” هستند. اینکه ” من ” کیستم بدون آگاهی از کیستی “دیگری ” ممکن نیست. دو مفهوم “خود”  و “دیگری”  را می‌توان با مفهوم “هویت” و “دیگربودگی”  انطباق داد. (کیلانی ،‌1996 و لمبارد 1994، در فکوهی 1381:22) به زبان دیگر ” تأکید اولیه انسان‌شناسان آنچنان‌که همواره گفته‌اند فهم غیریت [ دیگری ] فرهنگی است.” (  جنکینز در بالمر ، 1381:165)
از میان همه ی این هویتها ، بعد از شکل گرفتن اشکال مدرن دولت-ملت، هویت ملی و قومی یکی از اشکال مهم هویت انسان اجتماعی است. این دو هویت ، گرچه همیشه در برابر هم قرار نمی‌گیرند، یعنی تعلق به یکی نشان دهنده ی عدم تعلق به دیگری نیست، اما می توان گفت که همیشه رابطه ی کاملا نزدیک و تنگاتنگی با هم دارند.
پارامترهایی که برای مطالعه و پاسخ به پرسشهای این تحقیق ، بیش از هر چیز مورد توجه است، بررسی هویت ملی، هویت قومی و ویژگیهایی است که در میزان تعلق ملی مهم است.
این پژوهش بر آن است که پیش از همه با یافتن عوامل موثر بر میزان تعلق ملی، و مؤلفه های هویت ملی و قومی جمعیت آماری خود، به این پرسش پاسخ دهد که  آیا شناختی که گفتمان عامه از هویت ملی ، قومی و تعلق ملی دارند، همان شناختی است که گفتمان های موجود دیگر یعنی گفتمان روشنفکری(شامل گفتمان میان انجمن های فرهنگی و نشریات کرد زبان )و یا حتی گفتمان سیاسی –نظامی کردی دارند، یا متفاوت است و اگر متفاوت است چه عواملی این تفاوت را به وجود آورده اند.
” هویت های مختلف به شیوه های پیچیده ای با هم تلاقی می کنند.نهاد ها –همچون هویت ها – فراورده های آنچه مردم به انجام آن مبادرت می کنند، هستند، و در عین حال به عمل آنان شکل می دهند.  با این حال نهادها در هیچ تعبیری ، در هیچ چیز فراتر از عمل مردم موجودیت نمی یابند. در واقع نهادها همان فرآیندهای مستمر نهادینه کردن هستند که به طور جمعی به مثالی بدل شده باشند “.(جنکینز،1381:214)
هویت‌ها از نظر روانی برای افراد و ادامه‌ی زندگی‌ اجتماعی مهم‌ و حیاتی‌اند ، اما آن‌چه باعث می‌شود مفهوم هویت برای متفکران علوم اجتماعی دارای اهمیت شود، این است که هویت‌ها در رفتار مردم نقش دارند. مثلاً‌ اگر فردی خودش را یک کرد تصور کند تلاش می‌کند که همانند یک کرد عمل کند ؛ و همین عملکرد اجتماعی فرد است که دانشمندان علوم اجتماعی را تشویق به تحقیق در مؤلفه‌های هویتی افراد، گروه‌های اقتصادی ،‌ سیاسی و اجتماعی می‌کند.” اما مفهوم هویت به همان اندازه که حیاتی است ، مبهم هم هست “( هانتیگتون،‌1384:41) تعریف هویت دشوار است و در بسیاری از روش‌های معمول اندازه‌گیری نمی‌گنجد.
هویت‌ به تصوراتی از خصوصیات فردی و تمایز مربوط می‌شود که توسط یک بازیگر اجتماعی حفظ و القا شده و به واسطه‌ی روابط با ” دیگران ” شکل گرفته اند. (Katzenstein. Peter J ،1996:59)
در این پژوهش ضمن رد واژه‌ی ناسیونالیسم قومی که موجب سردرگمی می‌شود و  کسانی چون کونور (در احمدی ،‌ 1378:38) و یا  دستوره (1380) آن را به کار برده اند، از واژه‌ی قوم‌گرایی  استفاده می‌شود. دلایل رد این اصطلاح که لوئیس اشنایدر نیز (1969) از آن   انتقاد کرده است را در فصل دوم می‌‌آوریم.
آن‌چه قرار است در این پایان نامه بدان پرداخته شود وضعیت قوم کرد است، سیاست‌های کلی و کلانی وجود دارد که دولت‌های ملی خود را ناچار می‌دانند که آ‌ن‌ها را به اجرا در آورند تا مانع تنش‌های قومی شوند. اما سیاست‌های خرد تری نیز وجود دارند که بسته به موقعیت خاص هر قوم باید در نظر گرفته شود ، به عنوان مثال وضعیت اقوام کرد و ترک و بلوچ در ایران از نظر تنش‌ها و تحرکات قومی کاملاً با هم متفاوت است.(احمدی ، 1378) در همین راستا گروه‌های مختلف اقوام کرد از ساکنین استان کردستان گرفته تا کردهای کلهر کرمانشاه و کردهای آذربایجان غربی هر یک نیز وضعیت متفاوتی دارند که سیاست‌های متکثری را می‌طلبد. همین دیدگاه است که در شرایطی که پیشتر نیز هویت قومی و ملی اهالی بخشهایی از مناطق کرد نشین مورد مطالعه قرار گرفته است ،‌ ما به سراغ منطقه‌ی کردنشین دیگری برویم.
در ایران اقوام کردی داریم که هریک با داشتن زبان متفاوت و دینی ، محیط زیست ، محیط اجتماعی و محل زندگی ، رابطه ی منحصر به فردی را با دولت مرکزی و در نتیجه
بقیه اقوام ایجاد می کنند. گروه های قومی که با توجه به شرایط ویژه ای که طی آن خود و هویت قومی و ملی خود را تعریف می کنند، میزان تعلق ملی شان متفاوت است و به همان نسبت هم خواسته ها و تحرکات  قومی متفاوتی دارند. به همین دلیل هم محقق بر آن است ضمن بررسی تعلق ملی آنها، به شناخت آنها از خود و دیگری، هویت قومی و هویت ملی پی ببرد.
طرح مسأله
در چهارچوب سیاسی
ایران کشوری است که به خاطر موقعیت ویژه اش در تنوع قومی[1] و تحرکات قومی گریزی از مرکزی – که از زمان تشکیل دولت ملی [2] ، کمابیش همیشه با آن مواجه بوده است ( احمدی ،‌1378:‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  91-93 ) – نیاز اساسی به شناخت موقعیت خود به عنوان یک جامعه‌ی چند فرهنگی [3] دارد. شناختی که طی آن از یک سو، بتوان طی آن به حقوق اقلیتهای قومی احترام گذاشت و از سوی دیگر دولت مرکزی یکپارچگی خود را تضمین کند.
گرچه وجود کشوری به نام ایران سابقه‌ی چند هزار ساله دارد ، در حقیقت سابقه‌ی وجود دولت در ایران به هزاره‌ی ششم پیش از میلاد می‌رسد ( فکوهی ‌a . 1380) ( فکوهی در برتون ، 1380:13) و انسجام این مجموعه‌ی اقوام در این تاریخ چند هزار ساله برای حفظ موجودیت سیاسی  کشور کافی بوده است ، اما بعد از شکل گرفتن دولت ملی ایران به مفهوم مدرن آن ، گرایش‌های قومی گریز از مرکز شکل جدیدی به خود گرفته است . این گرایش‌ها به صورت تحرکات قومی مورد نظر ما –” که تا پیش از این بیشتر به صورت تحرکات ایلی و قبیله‌ای بوده است ” ( احمدی ، 1378:92 )-  از سالهای 1320 آغاز شده  است و تا کنون [4] نیز با شدت‌ و حدت متفاوتی ادامه داشته است.
آنچه مشکلات قومی ایران را دو چندان کرده است ،‌ موقعیت ویژه‌ی ایران در خاورمیانه است . مرز ایران تقریباً‌ در همه جا مرزی است میان اقوامی که در دو طرف مرز اشتراکات قبیله‌ای ، خویشاوندی ، زبانی و فرهنگی دارند . ( ن. ک . به نقشه شماره 1) اقوامی که از نظر فرهنگی بیشتر خویشاوند اقوام آن سوی مرز‌ هستند تا مردم داخل مرزهای رسمی کشور. در شرق بلوچ‌های سیستان و بلوچستان ، خویشاوند بلوچ‌های پاکستا‌نند، در شمال ترکمن‌ها ، همسایه  کشور ترکمنستان ، در شمال غربی آذری‌ها همسایه‌ی آذربایجان و جنوب غرب اعراب خوزستان در همسایگی فرهنگی و مکانی اعراب به سر می‌برند. همین موقعیت ویژه است که شبکه‌ی خبری عربی الجزیره را وا می‌دارد که طی درگیر‌ی‌های اخیر اهواز در اخبار خود به عنوان یک واقعیت عنوان کند که «اهواز در سال 1925 میلادی ضمیمه‌ی ایران شد
این اقوام که مرزهای سیاسی آن‌ها را از هم جدا کرده است  آن‌قدر انسجام دارند  که یک اتفاق در گروه قومی همسان در کشور همسایه باعث تشنج در همان گروه در ایران می‌شود.[5]
تحرکات قومی ترکمن‌ها در شمال  کشور به خاطر عدم دخالت همسایه‌ها و ضعف گروه‌های قومی  با برقراری مجدد اقتدار دولت مرکزی ایران بعد از جنگ جهانی دوم  به پایان رسید ( عسکری خانقاه ،‌ 1374) تحرکات شرق کشور نیز به دلیل ضعف گروه‌های قومی آن‌ سوی مرز که محرک اصلی بلوچ‌ها هستند به راحتی آرام شده‌اند (حمدی ، 1378:118 )، تحرکات شمال‌ غربی و جنوب غربی نیز با توافق و قراردادها‌ی بین‌الملی [6]  آرام می‌شوند.
در این میان اقلیت  قومی کرد به دلیل موقعیت ویژه‌اش در خاورمیانه ، در ایران نیز وضعیت ویژه‌ای دارد. آن‌ها  را با قراردادهای بین‌المللی نمی‌توان به آرامش فرا خواند،‌ آنها در عراق ،‌ترکیه ، سوریه نیز بدون دولت و با شدت و حدت متفاوت خواهان خودمختاری هستند. کردها  بزرگترین گروه اقلیت خاورمیانه هستند، کردستان ایران در غرب کشور بخشی  از ناحیه کردنشین بزرگتری است که  جنوب ترکیه ، شمال عراق و شرق سوریه هم شامل‌اش می شود. گرچه فعالیتهای سیاسی –نظامی کردستان ایران در مقایسه با کردستان عراق و ترکیه خشونت کمتری دارد ولی در ایران مسائل زبانی و مذهبی و فرهنگی ودر نتیجه تحرکات قومی کردها در ایران بیش از ترکها ، بلوچ‌ها وعرب‌های ایران است.( احمدی،1383:76) ” کردها را بسیاری ، بزرگترین گروه مردم بدون دولت می‌دانند. ” (برتون،1380:105)  قدرت دولت مرکزی ایران مانع شده است که ایران یوگسلاوی یا نزدیکتر برویم  افغانستان دیگری شود ، اما در طول همین دوره به هرحال همیشه تحرکاتی وجود داشته و آنچه در این میان فراموش شده است  تلاش برای یافتن راه حلی فرهنگی برای حفظ حاکمیت ملی و تقویت اتحاد اقوامی است که قرنها با هم زیسته‌اند و تاریخ گواه امکان همزیستی مسالمت‌آمیزشان است.
در چهارچوب فرهنگی
” الگوی فرهنگی- قومی کشور ایران ، الگوی پیچیده‌ای متشکل از گروه‌های قومی ، زبانی ،‌ مذهبی،‌ نژادی، فرهنگی ، و منطقه‌ای را به نمایش می‌گذارد ، تا جایی که به جرأت می‌توان ادعا کرد این تنوع و پیچیدگی،‌ خصیصه‌ی بنیادی جامعه‌ی ایران است “. (مقصودی، 1380:16)
این تنوع به خودی خود یک خصیصه‌ی منفی نیست. ” قومیت آشکار‌ترین شکل و منبع خرده‌ فرهنگ‌هاست ” و خرده فرهنگ‌ها می‌توانند به اعتلای فرهنگ جامعه کمک کنند . اما در برخی موارد ویژگی‌های فرهنگی مانند قومیت یا مذهب باعث جدایی مردم از یکدیگر (گاهی به صورتی بسیار تراژیک ) می‌شود. مثلاً یوگسلاوی سابق در جنوب شرقی اروپا را در نظر بگیرید . از جمله‌ عواملی که آتش ناآرامی‌ها این کشور را در سال‌هیا اخیر دامن زد کثرت و گوناگونی فرهنگی بود. این کشور کوچک که مساحت آن نصف انگلستان است ، قبل از فروپاشی 25 میلیون نفر جمعیت ، دو نوع خط ، س
ه مذهب ، چهار زبان ، پنج ملیت ، و شش جمهوری سیاسی داشت و از جانب هفت فرهنگ مختلف محاصره شده بود. ستیز فرهنگی که این کشور را به سوی جنگ داخلی سوق داد نشان‌ دهنده‌ی آن است که خرده فرهنگ‌های مختلف درون یک جامعه فقط منبعی برای تکامل و رشد فرهنگی نیستند ، بلکه منبعی برای تنش و خشونت نیز می‌باشند.
اما آن‌طور که جنکینز می‌گوید : ” قومیت به شباهت و تفاوت “ما ” و ” آنها ” متکی است. شناسایی قومی به شیوه یا خاص سرنوشت فرد را به جمع گره می زند که ممکن است پیامدهای مهمی داشته باشد .” (جنکینز،‌ 1381:110) این پیامدهای مهم گاه می‌تواند پیامدهای مهم سیاسی باشد که گاهی مواقع تا تبدیل شدن به پیامدهای نظامی  هم پیش می‌روند.
با توجه به آن‌چه گفته شد، مسأله‌ی بحران‌های قومی در ایران گرچه به خودی خود یک مسأله‌ی سیاسی و مطرح در علوم سیاسی نیز هستند،‌ اما تقلیل این امر به تنها یک امر سیاسی اشتباهی است که در نه تنها به نادیده گرفتن حقوق اقوام مختلف منجر می‌شود ، تاوانش را در دراز مدت دولت مرکزی نیز پرداخت خواهد کرد. چرا که ” در جوامع چند قومی مانند ایران یکی  از مهمترین عوامل تهدید کننده‌ی یکپارچگی ، رفتار تبعیض آمیز با قومیت‌هاست. تبعیض و بی‌عدالتی از یک سو سبب تشدید تعصبات و پیش‌داوری‌های منفی در بین اقوام می گردد و از سوی دیگر زمینه را برای تشدید تضادها و کشمکش‌های قومی فراهم می‌آورد” (یوسفی ، 1383:49) رفتار تبعیض آمیز با قومیت‌ها در ایران به دلیل این‌که قومیت‌ها در ایران ریشه‌ی نژادی ندارند و تضادها تاریخی نیستند ، در بسیاری از موارد ناخواسته اتفاق می‌افتد.
در شرایط کنونی آن‌چه بیش از هرچیز بر اهمیت و حساسیت مطالعات قومی افزوده است ، انقلاب در عرصه‌ی اطلاعات و ارتباطات است که به مسائل قومی ابعاد برون مرزی منطقه‌ای و بین‌المللی بخشیده است. شرایطی که باعث از بین رفتن مرزهای جغرافیایی ، ارتقای سطح آگاهی‌های عمومی و شناخت بهتر افراد نسبت به هویت‌های فردی و اجتماعی شده است. کم‌رنگ شدن مرزهای جغرافیایی افزایش کمی و کیفی امکان برقراری ارتباط با گروه‌ها و اقوام هم‌ ریشه و هم تبار در آن‌ سوی مرزها شده است.
از سوی دیگر تاریخ درگیری‌ها و گرایش‌های سیاسی کردها نشان می‌دهد که ” روابط فرهنگی میان کردها و فارس‌ها مانع بروز گرایش‌های قوی سیاسی مرکز گریز بوده است ” (احمدی ،‌1378:90)
ضرورت و اهمیت تحقیق
در این بخش لازم است فارغ  از اینکه ما به این موضوع بپردازیم یا نه ، اهمیت و ضرورت کارکردی پرداختن به چنین مسأله‌ای را مورد بحث قرار دهیم . این بحث را باید در چند سطح مورد توجه قرار داد:

  1. اهمیت مسأله‌ی هویت در جهان امروز.

اهمیت هویت در جهان در حال تغییر امروزه ، مسأله‌ای آشکار است ، چرا که فضا( و مکان ) ، زمان و فرهنگ به عنوان عوامل شکل دهنده‌ی هویت ( گل محمدی ، 244- 1383:228) به سرعت در حال تغییرند.
هانتیگتون در کتاب خود ” چالش‌های هویت در آمریکا” ، ذیل عنوان بحران جهانی هویت می‌گوید، امروزه  مدرنیزه‌ سازی ، توسعه‌ اقتصادی، شهر نشینی و جهانی سازی مردم را وادار کرده است تا در باره‌ی هویت ملی خود تجدید نظر کنند. هویت‌های منطقه‌ای و فرهنگی ” دیگر ملی” از هویت‌های گسترده تر ملی، در حال پیشی گرفتن هستند. ( هانتیگتون ، 1384:29)
این تغییر سریع هویت‌ها باعث شده که امروزه‌  کشمکش‌های هویت بنیان[7] ، به عنوان یکی از سر فصل‌های مطالعات علوم اجتماعی در آید.

  1. اهمیت و ضرورت پرداختن به مسأله‌ی قومیت و قوم گرایی در جهان امروز

قومیت‌ها و تعلقات قومی معمولاً وقتی در علوم اجتماعی و حتی روان‌شناسی اجتماعی مورد توجه قرار می‌گیرند که گروه قومی گروه اقلیت[8] نیز باشد.( گرچه این بدین معنا نیست که گروه‌های اکثریت کمتر قومی هستند) در اواخر جنگ جهانی دوم ، لوئیس ویرث در مقاله‌ای تحت عنوان مسأله‌ی گروه‌های اقلیت، گروه‌های اقلیت را دسته‌ای از مردم تعریف می‌کند که به دلیل داشتن ویژگی‌های فیزیکی یا فرهنگی متفاوت از اعضای دیگر جامعه‌ منجر می‌شوند و اعضای گروه‌های دیگر جامعه به ویژه اعضای گروه‌ اکثریت با آنها رفتا‌ر‌های تبعیض آمیز می‌کنند. (Wirth.L.1985:345) رفتار ویژه‌ی جامعه با گروه‌های اقلیت به عنوان گروه‌های آسیب پذیر، باعث این توجه‌ آکادمیک شده است.
از ابتدای قرن بیستم  در شرایطی که بسیاری از مردمی که به عنوان قبایل یا بومی‌ها مورد مطالعه‌ی انسان شناسان اجتماعی قرارگرفته بودند حالا دیگر در پی جنبش‌‌های آزادی ملی  ملت یا کشمکش‌های قومی دولت‌های پسا استعماری، قوم محسوب می‌شدند. آنها که پیش از این یک قبیله بودند ، حالا تبدیل شده بودند به اقلیت‌های قومی[9] . از سوی دیگر. بسیاری از گروه‌های قومی به شهر‌ها و مناطق مرکزی کوچ کردند. جایی که آن‌ها با مردمی با رسوم ، زبان و هویت‌های دیگری ، مواجه شدند، این گروه نیز از سوی جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان شهری مورد توجه قرار گرفتند.
و بالاخره تعداد زیادی  از اعضای گروه‌های قبیله‌ای سابق نیز، به اروپا و امریکای شمالی مهاجرت کردند. جایی که روابط‌‌شان با جامعه‌ی‌ میزبان به طور گسترده‌ای به وسیله‌ی جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و انسان‌شناسان اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته و می‌گیرد. به طور کلی رابطه‌ی دولت به عنوان نماینده‌ی اکثریت با گروه‌های قومی به عنوان گروه‌های اقلیت یکی از زمینه‌های اصلی تحقیقات علوم اجتماعی است.

  1. ضرورت پرداختن به مسأله‌ی کردها در ایران .

همانطور که پیشتر در طرح مسأله درباره‌ی وضعیت ویژه‌ی ایران در تنوع قومی و نیز شرایط کردها اشاره شد کردها به گواه تاریخ ایران ، حساس‌ترین مطالبات قومی را از ابتدای تشکیل دولت‌های ملی داشته‌اند. تشکیل دولت مستقل مهاباد و مبارزات گاه مسلحانه‌ای که تا اوایل انقلاب به طول انجامید گواه این ضرورت است.

  1. مهاباد و اهمیت این شهر در میان مناطق کرد نشین .

در ایران گروه‌های مختلف اقوام کردی داریم که هر یک به دلیل داشتن زبان و دینی متفاوت ، محیط زیست ، محیط اجتماعی و رابطه‌ای که با اقوام دیگر ایران دارند، رابطه‌ی منحصر به فردی با دولت مرکزی ایجاد می‌‌کنند . حضور اقوام کرد در جنوب استان ترک نشین آذربایجان غربی خود مسأله را متفاوت با بقیه مناطق کردنشین می‌کند ، ” درگیری‌های گاه خونینی” ( آموسی ، 1384:16)  که میان این دو قوم (کرد و ترک) اتفاق می‌افتد ضرورت بررسی این مسأله را بیش از پیش نشان می‌دهد.
شهر مهاباد به دلیل حساست تاریخی که در مورد جنبش‌های کردی دارد [10] انتخاب شده است. با در نظر گرفتن این مسأله‌ی کلیدی که پیشینه و زمینه‌ی تاریخی زمین تحقیق بی شک نتایج را تحت تأثیر قرار خواهد داد و همان‌طور که گفته خواهد شد،  اصولاً  یکی از منابع اصلی هویت  گروهی ،‌ تاریخ است . بنابراین هویت قومی را بدون در  نظر گرفتن شرایط تاریخی و جغرافیایی نمی توانیم مطالعه کنیم.
از سوی دیگر انتخاب شهر نیز به عنوان محل جغرافیایی مورد به این دلیل بوده است که در شهرها  به دلیل این‌که روابط عشایری نیستند،‌ هویت‌های ملی یا قومی  به عنوان مفاهیم جدید ، در برابر هویت‌های قبیله‌ای و طایفه‌ای بهتر فهمیده می‌شوند.

  1. اهمیت انتخاب جوانان به عنوان جمعیت آماری مورد مطالعه

در هر جامعه‌ای جمعیت  پویا و تأثیر گذار بر‌‌‌ آینده‌ی جامعه جوانان هستند.‌ به زبان دیگر با مطالعه‌ی جوانان به نوعی ، آینده‌ی جامعه‌ را مورد تحقیق قرار داده ایم . یعنی مطالعه‌ی جمعیت جوان یک منطقه می‌تواند تبیین ما را واقع گرایانه‌تر نماید و قدرت پیش بینی به محقق دهد.

  1. ضرورت مطالعه‌ی مردم شناسانه‌ی این موضوع

مقایسه‌ی گرایش‌های مرکز گریز کردها در ترکیه و عراق  با کرد‌های ایران نشان می‌دهد که مسأله‌ی کردها  تا چه حد ریشه‌ی فرهنگی دارد. و نزدیکی فرهنگی تا چه حد می‌تواند از این گرایشات بکاهد .از همین روست که پرداخت اجتماعی به این مطلب در حوزه‌ی علوم اجتماعی و مهمتر از همه انسان شناسی که در میان علوم اجتماعی داعیه‌ی پرداخت عمیق و ژرفانگر را به موضوع دارد ، الزامی به نظر می‌رسد. از این میان نیز شناخت قومی وقتی که  بر پایه‌‌ی هویت قومی شکل گیرد ، می تواند عمیق‌ترین شناخت‌ها باشد.
[1] . بر اساس اسناد موجود در وزارت کشور ایران ، اقوام ایرانی شامل اقوام هشت گانه‌ی زیر هستند:
آذری، بلوچ ، ترکمن، طالش ، عرب ، فارس ، کرد و لر.
[2] . دولت رضاخان را اولین دولت ملی ایران می‌دانند.
[3]  . Multicultural  Society
[4] .  برای نمونه ن. ک به برای نمونه درگیری ها تحرّکات قومی تابستان گذشته در حوزه ی کرد نشین غرب کشور( ن. ک. به بی.بی.سی. دوشنبه 25 ژوئیه 2005  ) تحرکات قومی در خوزستان ( ن. ک. به بی.بی.سی.  شنبه 16 آوریل 2005  و   شنبه 05 نوامبر 2005 )
[5] . ن.ک. به بی.بی.سی.  چهارشنبه 15 ژوئن 2005
[6] . در این مورد می‌توان به سرکوب قیام پیشه‌وری با همکاری روسیه اشاره کرد.
[7] . Identity-based conflict
[8] .minority group
[9] .Ethnic Minorities


پایان نامه علوم اجتماعی -بررسی انسان‏ شناختی استراتژی ‏های قدرت

 

پایاننامه برای کارشناسی ارشد

 

بررسی انسان‏شناختی استراتژی‏های قدرت زنان کُرد

(بررسی موردی زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج)

استاد راهنما: دکتر ناصر فکوهی

استاد مشاور: دکتر منیژه مقصودی

نگارنده: 

گروه: انسان?شناسی

 
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چکیده:
تحقیق حاضر با رویکرد انسان‌شناسانه به بحث درباره شیوه‌ها و راهکارهایی می‌پردازد که زنان کرد در راستای رسیدن به منافع و اهدافشان در خانواده در ارتباط با همسرشان به کار می‌گیرند. که این بررسی به صورت بررسی موردی و با بهره گرفتن از روش‌های مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و مصاحبه‌های گروهی متمرکز بر زنان طبقه‌‌ی متوسط شهرستان سنندج انجام یافته است، در اینجا قدرت در سطح خرد یعنی در سطح خانواده بررسی می‌شود که در خانواده نیز بیشتر تمرکز بر زن و شوهر است. که بر اساس نتایج حاصله می‌توان گفت هر زمان که کانال گفت‌وگوی زن مسدود می‌گردد زنان به طرف استفاده از کنش‌های وسیله‌ای می‌روند و در این میان بیشتر از هر چیز از مسائل زناشوئی در جهت تنبیه و تشویق و اثرگذاری بر همسر خود استفاده می‌کنند و کم‌ترین استفاده را از قدرت بدنی می‌نمایند. در روی‌ آوردن به کنش ارتباطی شرایط و ویژگی‌ها و موقعیت زن و مرد هر دو مهم و مؤثر می‌باشد.
در این بررسی می‌توان فوبیای زنان در مورد از دست دادن شوهر به صورت اغوای او توسط زن دیگر و تلاش‌های آنان در این راستا را دید و مسئله‌ی مهم دیگر الگوی فرهنگی است که این جامعه برای زنان مناسب می‌داند، الگوی خشن مادر-همسر می‌باشد که اما می‌توان الگوی آرزو شده کاملاً متفاوت از آن را در ذهن هم زنان و هم مردان این جامعه دید که در حرکت زنان به سوی این نوع جدید از رفتار، به شدت می‌توان فقر منش را در میان جامعه کُرد دید.
در نهایت می‌توان گفت زنان به دلیل عدم وجود قوانین هنجار‌ها و ساختارهایی  که قدرت را برای زنان جایز بداند، زنان از ابراز قدرت به شکل آشکار و مستقیم پرهیز کرده و به روش‌های پنهان ابراز قدرت روی می‌آورند و علی‌رغم موانع و قدرت مردانه در جهت هماهنگ کردن زنان در راستای منافع همسرانشان، می‌توان راهکارهای زنان در جهت تعکیس این امر را مشاهده کرد.
کلید واژه:
انسان‌شناسی سیاسی، انسان‌شناسی جنسیت، انسان‌شناسی روان‌شناختی، زن، قدرت، کُرد، سنندج، طبقه‌ی متوسط.
مقدمه:
از ویژگی‏های بارز جامعه ایرانی مردسالاری می‏باشد. اما نمی‏توان تصور کرد که زنان در تمامی حوزه‏ها و تمامی زمان‏ها تحت تسلط‏اند و این مردان هستند که جریان امور را تعیین می‏کنند. چنان که کتی?دیویس معتقد است: «تاکنون با مفهوم قدرت طوری برخورد می?شده که گویی فقط در اختیار مردان است و قدرت در اجتماعات برابری طلبانه آرمانی مورد نظر جایی ندارد. اما بررسی?ها نشان داد که قدرت در میان زنان نیز وجود دارد و آنان همچون کنش?گرانی که از قدرت استفاده می?کنند مطرح هستند.» (اعزازی، 1385: 17-16)
در تحقیق حاضر سعی بر آن شده به روش‏هایی که زنان کرد بکار می‏برند تا در خانواده‏ خویش جریان برخی از امور را به نفع خود گردانند و به اهداف خود رسیده وایده‏هایشان را تحقق بخشند، پی ببریم. ما در جهت تحلیل روش‏ها و استراتژی‏های آنان، کارایی و اثربخشی این استراتژی‏ها گام برمی‏داریم.«تصمیم?گیری پنهان از این منظر یعنی آرایش صحنه برای حفظ قدرت از طریق شیوه?هایی مانند کنترل اطلاعات فرد B و دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و ایدئولوژی?سازی در راستای سرپوش نهادن بر اختلاف منافع پنهان A وB یا سازماندهی تحقق منافع توسط A، چنان که تحت این شرایط مؤثرترین حالت تصمیم?گیری پنهان است که B با توجه به ساخت?های موجود و علی?رغم میل خود شرایط را بپذیرد و خویشتن را برای طرح مسئله ذی?حق نداند» (محمدی?اصل، 1381: 63-62)
ترفندهای زنان در گریز از قدرت مردانه و اثرگذاری بر امور در خانواده برحسب طبقه اجتماعی، سبک زندگی، میزان تحصیلات، تعلق به گروه قومی و دینی و. تغییراتی می‏پذیرد. لذا در اینجا سعی بر آن بوده استراتژی‏های قدرت را در یکی از گروه‏های همگن زنان، یعنی زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج بررسی کنیم. البته با یادآوری این نکته که ما استراتژی‏های قدرت زنان کرد را از خلال روابط خویشاوندی و در میان گروه خانوادگی می‏پردازیم. خانواده کوچکترین واحد اجتماعی و خصوصی?ترین واحد نیز هست. بسیاری از تنبیهات سخت بدنی زن توسط شوهر، و یا فرزندان توسط پدر، ناپدری و نامادری و دیگر افراد بزرگسال در خانواده و نیز آزارهای کلامی و روانی در داخل خانه صورت می?گیرد. نگارنده بر این اعتقاد است که زمانی که افراد از کنش ارتباطی استفاده می?کنند توسل به کنش وسیله?ای و استراتژیک کاهش می?یابد. در کنش ارتباطی است که سلامت جسم و روان افراد حفظ می?شود. زن و شوهری که بتوانند با هم به راحتی و بدون موانع به کنش ارتباطی بپردازند‏ فضای سالمتری در خانه تولید خواهند کرد و این سلامت ارتباط بر کودکان و ارتباط آنان با والدین تأثیر بسیاری خواهد گذاشت و در آینده همین الگوها نه تنها در خانواده?ها که از طریق افراد خانواده‏، در سطح اجتماعی و حوزه عمومی نیز، به رفتار در خواهد آمد و لذا به سلامت جامعه کمک فراوان خواهد نمود. من کارم را از سطح خانواده که اولین نهاد اجتماعی کردن افراد است شروع کرده?ام که اولین قدمها را برای داشتن جامعه?ای برابر، آزاد و عادل را از همین اولین آموزشگاه شروع کرده باشیم.«ارتباط بزرگ?ترین عامل منفردی است که بر سلامت انسان و رابطه?اش با دیگران اثر می?گذارد» (ستیر، 1373: 75)
طرح مساله:
معمولاً همیشه از قدرت مردانه بحث شده و از زنان به گونه‏ای یادشده که قدرتی نداشته و تصمیم‏گیری‏ها، اعمال خشونت‏های جسمی، جنسی و روانی و. همه از طرف مردان اعمال می‏شوند. بررسی‏ها در مورد قدرت زنان اندک بوده، خصوصاً در مورد زنان کُرد.
اصطلاح «غیرشدگی»[1] با مفهوم «دیگری شدن» و مفهوم فوکویی«بیرونی شدن» یا حاشیه‏ای شدن شخص ارتباط نزدیک دارد. شرایط غیرشدگی که اغلب مترادف با «دیگری» تصور شده است، مختص شخص‏ حاشیه‏ای یا پیرامونی است که به مراکز قدرت دسترسی ندارد. مراکز، نقطه مبدأ را بازنمایی می‏کنند که در آن نقطه معنی به مثابه هنجار تعیین کننده، تأیید و تثبیت شده است. کسانی که به دلیل طبقاتی، کاستی، جنسیتی یا مذهبی از مرکز طرد می‏شوند نامرتبط با قواعد هنجاری طبقه‏بندی می‏شوند و«دیگری[2]» نام می‏گیرند. نظریه پردازان فمینیست بحث می‏کنند که مردسالاری با بهره گرفتن از الگوهای هویتیِ ذات گرایانه و زیست‏شناسانه برای زنان، غیرشدگی را به تجربه زنان نسبت داده است. به این ترتیب تجربه زنان همگن شده، به حواشی رانده شده و در انقیاد هنجار عام، یعنی تجربه مرد درآمده است تا به قدرت مردسالاری مشروعیت و حقانیت بخشد.(هام وگمبل، 1382:‏ 30) به همین دلیل از تجربه قدرت‏نمایی زنان بسیار کم سخن گفته می‏شود. دیگر آن که زنان عمده فعالیتشان در خانه بوده و خانه یک حوزه خصوصی است که حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی کمتر به چشم می‏آید و اخبار در مورد اتفاقات و رویدادها و رفتارها درون خانه بسیار کمتر از حوزه عمومی منتشر می‏شود. حوزه خصوصی جایی است که رفت و آمد به آن کم و کنترل شده است و لذا اطلاعات درباره آن اندک می‏باشد اما حوزه عمومی بسیار راحت‏تر به چشم می‏آید و حال که زنان تا چند دهه اخیر محدود به حوزه خصوصی بوده‏اند اطلاعات ما از رفتارهای آن‌ها کم‌تر می‏باشد.
«از دیدگاه انسان‏شناسی فمینیستی همه فرهنگ‌ها زنان را در حوزه خانگی (خصوصی) و مردان را در قلمرو عمومی قرار می‏دهند. به اعتقاد میشل روزالدو بین فرودستی زنان در یک جامعه مشخص و میزان جدایی بین قلمروهای عمومی و خانگی رابطه مستقیمی وجود دارد.(روزالدو، به نقل از هام، 1382: 357)
لذا سعی کردیم که روابط قدرت را در عرصه خصوصی، قلمروی که زنان بیشترین حضورشان را در این عرصه دارند، بررسی کنیم.
«نکته‏ای که باید بدان توجه داشت این است که علم سیاست، تنها به مطالعه و بررسی رابطه قدرت در سپهر عمومی می‏پردازد، در حالی که در زندگی خصوصی نیز رابطه قدرت وجود دارد و تفکیک میان دو حوزه، موجب بی‏توجهی به مسئله قدرت در عرصه خصوصی است. در دوره اخیر، نه تنها فمینیست‏ها، بلکه سایر اندیشمندان و نظریه‏پردازان، به دنبال رابطه قدرت در همه عرصه‏ها هستند. از این رو، تعریف سیاست توسعه یافته است و دیگر محدود به قدرت حاکمیت و دولت نمی‏شود و زندگی خصوصی را نیز در بر می‏گیرد.» (مشیرزاده، 1383: 172)
روابط قدرت در خانواده متاثر از فرهنگ حاکم بر جامعه می‏باشد و نیز به نوبه خود تأثیرگذار بر فرهنگ حاکم. در اینجا نمی‏توان از همه زنان کرد حرف زد زیرا این زنان برحسب ویژگی‏هایی از جمله طبقه اقتصادیشان و. وضعیتشان فرق می‏کند.
علاوه براین وضعیت زنان کرد در ایران با زنان کرد در سایر کشورها هرچند تشابهاتی دارد،‏ اما تفاوت‏هایی نیز می‏پذیرد زیرا فرهنگ کردها در هر کشور، از فرهنگ غالب در آن کشور تأثیراتی پذیرفته که این تأثیرات بر نگرش آن خرده فرهنگ نسبت به منزلت و حقوق زنان و میزان مشارکت‏دهی زنان در فعالیت‏ها تأثیر می‏گذارد.
به همین دلیل ما اینجا از زنان در شهر سنندج که یکی از شهرهای کردنشین در ایران می‏باشد سخن می‏گوییم.
یکی از عرصه‏هایی که قدرت در آن ظاهر می‏شود و روابط قدرت را در آن می‏توان دید عرصه‏ خانواده است. که خصوصاً برای بررسی قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسی‏تری است. نگرش نسبت به زنان در این نهاد، بر نگرش در دیگر نهادها هم تأثیر گذاشته و نیز تأثیر می‏پذیرد. زیرا بخش بزرگی از اجتماعی‏شدن و یادگیری در خانه و خانواده روی می‏دهد و همین افراد بازیگران سیستم اجتماعی خواهند شد. از سیستم‏های اجتماعی تأثیر پذیرفته و نیز بر آن تأثیر می‏گذارند و نگرش‏ها و عادات رفتاری خود را در مکان‏ها و عرصه‏های مختلف با خود حمل می‏کنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شده‏تر است زیرا آنها بسیار بیشتر از زنان در عرصه‏های اجتماعی حضور رسمی و صوری دارند. در برخی موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیم‏گیرنده نمی‏بینیم. اما در واقع رهبران پشت پرده‏اند. در این موارد شاید نمی‏توان از واژه قدرت در معنای تخصصی آن و یا حتی اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ایده‏هایشان را از طریق انتقال آنها به مردان،‏ وارد عرصه عمل کرده و بدین ترتیب در بسیاری از امور دخالت می‏کنند. یعنی هرچند در ظاهر امر این مرد است که حرف می‏زند و رأیش را بیان می‏کند اما فی‏الواقع این تفکرات و نظرات زن است که او را به این نظر یا عمل سوق داده است. مثلاً‏ در کردستان در مراسمی که مهریه[3] تعیین می‏شود، این تنها مردان هستند که در اتاقی گردهم نشسته و بر سر مقدار آن چانه می‏زنند. اما این تنها ظاهر قضیه است. درواقع در بسیاری از خانواده‏ها قبل از شروع این مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده می‏کنند و مقدار مناسب مهریه را به او می‏گویند. حتی او را مجهز به دلایل و شواهدی می‏کنند تا در مراسم برای اقناع طرف مقابل از آن استفاده کند. آیین تعیین مهریه نمونه‏ای است از صحنه‏های نفوذ زنان. و اما زن برای این نفوذ، از راهکارها و تمهیداتی بهره می‏برد که موضوع اصلی مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسیاری از موارد خود در صحنه ظاهر نمی‏شوند، حرفی نزده و درظاهر در قضیه دخالتی ندارند، سبب این تصور در اکثریت مردم گشته که زنان منفعل و بدون قدرت‏اند. به همین دلیل شناسایی نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصه‏هایی از خانواده از جمله: عرصه اقتصادی، عرصه تربیت فرزندان، عرصه زناشویی و. هدف این تحقیق می‏باشد. برتراند راسل در کتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن می‏گوید. او می‏نویسد« در هر سازمان بزرگی که زمامداران قدرت زیادی در اختیار دارند، مردان(یا زنان) کوچکتری هم هستند که با شیوه‏های شخصی خود در رهبران نفوذ می‏کنند» و البته او صفات لازم برای کسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم برای انواع دیگر قدرت می‏داند.(راسل: 1371، 71)
در اینجا واژه قدرت را به عنوان یک واژه عمومی بکار می‏بریم. در ذیل آن واژه ‏های تخصصی اقتدار، نفوذ، دستکاری و. وجود دارد. شکل خاصی از قدرت موردنظر ما نمی‏باشد. بلکه مهم این است که زنان بر امور در خانواده موثر واقع می‏شوند یعنی آنها را تحت‏تأثیر قرار می‏دهند. حال این تأثیرگذاری ناشی از اقتدار، زورگویی و سلطه باشد و یا ناشی از چانه‏زنی، اقناع و. مهم نحوه تأثیرگذاری و تاکتیک‏ها و نیز سیاست‏های زنان در طی جریان تأثیرگذاری می‏باشد. که حال هدف زن از این تأثیرگذاری تامین منافع شخصی خویش، منافع خانواده پدری‏اش و یا نفع خانواده‏ای که تشکیل داده است باشد. محور اصلی بحث ترفندها، گریزها، سیاست و استراتژی‏هایی است که این زنان در جهت رسیدن به آنچه نفع و مقصود می‏دانند بکار می‏گیرند.
«قدرت پدیده‏ای است که همیشه در زندگی اجتماعی وجود دارد. در همه گروه‏های انسانی برخی افراد اقتدار و نفوذی بیش از دیگران دارند و خودِ گروه‏ها نیز از نظر میزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابری رابطه نزدیکی بایکدیگر دارند. قدرتمندان می‏توانند منابع ارزشمند مانند دارایی و ثروت را انباشته کنند و به دست آوردن چنین منابعی به نوبه خود وسیله ایجاد قدرت است.» (صبوری: 1381،‏26)
هرچند به دغدغه اصلی زنان و منبع اصلی موردنزاع آنها و حتی میزان کارایی این روش‏ها نیز پرداخته می‏شود اما اینکه آنچه او نفع خویش تشخیص می‏دهد آیا تشخیص درستی است و اینکه زندگی و انرژی و توان خویش را در جهت توهمی تلف کرده و یا اینکه آیا این روش‏ها اخلاقی و منطقی‏اند یا نه در محور اصلی مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستای محور اصلی، اشاره‏ای به آنها خواهد شد.
لذا در اینجا اصطلاح کلی استراتژی‏های قدرت به راهکارها، ترفندها، گریزها، رفتارها، اعمال و. در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و. اشاره دارد.


شرح مفاهیم
«انسان‌شناسان فمینیست بین قدرت، اقتدار و نفوذ تمایز قائل می‏شوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بینا فرهنگی از برخی شکل‏های قدرت در تصمیم‏گیری اجتماعی برخوردار می‏شوند. ولی از آنجا که فعالیت‏های مردان کانون ارزش فرهنگی است در تمامی فرهنگ‌ها منبع مشروعیت در اعمال قدرت نیز مردان هستند.» (هام وکمپل. 1382:‏ 347)
«قدرت خانگی[4] اما خاصیت یا صفتی در یک سیستم خانوادگی است که براساس آن فرد یا افرادی توانایی(بالقوه یا بالفعل) تغییر رفتار دیگر اعضای خانواده را دارند. منابع قدرت را معمولاً در ارتباط با شاخص‏هایی چون تحصیلات، درآمد، مالکیت، شغل و . می‏دانند.در این حوزه به روابط داخلی افراد و فرایندهایی که در آن قدرت شکل می‏گیرد نظیر تصمیم گیریها، حل مشکلات، حل تضادها و . توجه می‏شود. منابع قدرت ویژگی‏ها یا نهادهایی را در بردارد که موجب تمایز عامل قدرت و تابع قدرت می‏شوند. این منابع شامل شخصیت، مالکیت و سازمان می‏شود.(گالبریت، 1373: 11)
«فرهنگ علوم‏اجتماعی قدرت را این‏گونه تعریف می‏کند: قدرت در کلی‏ترین مفهوم آن عبارت است از:
الف) توانایی(اعمال شده یا نشده) برای ایجاد رویداد معین
ب) نفوذ اعمال شده به وسیله یک فرد یا گروه به هر طریق بر رفتار دیگران در جهات مورد نظر.
این تعریف در واقع از تعریف معروف مارکس و برگرفته شده است که قدرت را«توانایی اعمال اراده خود در یک رابطه اجتماعی معین صرف نظر اینکه مبنای آن توانایی چیست، حتی در برابر مخالفت و به رغم اراده دیگران» تعریف می‏کند.» (صبوری. 1381، 25-24)
«قدرت در معنایی عام قابلیت انجام اعمال مؤثر یا توانایی اثرگذاری مطلوب بر اشیاء یا افراد است.»(ریویر. 1382. 28)
دال در رابطه با قدرت معتقد است که:
«طرف A بر طرف B تا جایی قدرت اعمال می‏کند که بتواند طرف B را به کاری وا دارد که در غیر آن صورت کار مزبور را انجام نمی‏داد.» (Dahl . R , 1957: 203)
«مفهوم اقتدار به وضعیتی اشاره دارد که در آن اعمال کنندگان قدرت از نظر عموم مردم دارندگان به حق با مشروع قدرت پنداشته می‏شوند، بدین سان ، قدرت به تنهایی به مفهوم وضعیتی است که به توانایی کاربرد زور اشاره دارد اما اقتدار ویژگی رضایت را هم در بر دارد.» (صبوری، 1381. 28)
«قدرت به اعمال نفوذ با تکیه بر نوعی مجازات اطلاق می‏شود(کاربرد زور جسمانی، شدیدترین نوع مجازات منفی است)؛ اما اقتدار به اعمال نفوذ مبتنی بر حیثیت شخصی و یا منزلتِ یک سمت اطلاق می‏شود.» (بیتس و پلاگ. 1375: 654)
«سیاست ترجمه واژه یونانی Politeia است که یونانی‏ها به آن نظام شهری می‏گفتند. یعنی شیوه‏ سازمان بخشیدن به فرماندهی که در دولت شهرهای یونانی به مفهوم سازمان دهی تمام اجتماع در نظر گرفته می‏شد. این واژه به مفهوم شهروندی، حکومت و شکل حکومت نیز به کاربرده شده است.» (صبوری. 1381، 23)
«واژه سیاست در زبان فارسی به معنای(1) با داشتن ملک، حکومت، ریاست و داوری (2) مصلحت، تدبیر و دوراندیشی (3) قهر کردن و هیبت نمودن (4) شکنجه، عذاب و عقوبت و مجازات کردن است.» (دهخدا، 1345، 742- 741)
«خانواده یک گروه زیستی ـ اجتماعی است که حداقل از دو نفر(مرد ـ‏ زن) که با یکدیگر نسبت خونی ندارند تشکیل شده معمولاً خانواده، محلی برای فرزندآوری است و حداقل کارکرد خانواده این است که محیطی را فراهم می‏سازد که در آن نه تنها نیازهای طبیعی افراد برآورده می‏شود بلکه جایگاه اجتماعی ـ فرهنگی فرد نیز تثبیت می‏گردد. شکل جهانی خانواده امروزی به شکل زیستی شامل والدین و فرزندان می‏باشد.(Gould and Lokolb, 1964. 257-259) و دکتر ساروخانی خانواده را این چنین تعریف می‏کنند. «خانواده گروهی است اجتماعی و متشکل از افرادی که دارای روابط سببی(زن-شوهر)، احیاناً نسبی(در صورت وجود فرزندان) و گاه فرزندپذیری با یکدیگرند.»(ساروخانی، 1370: 144)
ایدئولوژی«یعنی ارزشها و باورهایی که به تحکیم موقعیت گروه‌های قدرتمندتر به زیان گروه‌های کم قدرت‌تر یاری می‌رسانند. قدرت، ایدئولوژی و تضاد همواره با یکدیگر پیوند نزدیک دارند. بسیاری از ستیزه‌ها به علت پاداشهایی که قدرت می‌تواند به همراه آورد، بر سر قدرت است.»(گیدنز 1381: 767)
فضای خصوصی: فضایی که مربوط می‌شود به کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده. وقتی از یک خانه یا آپارتمان حرف می‌زنیم با فضای خصوصی سروکار داریم که افراد محدودی به آن رفت و آمد دارند.(فکوهی. 1381 جزوه درس انسان‌شناسی شهری) هیچکس نمی‌تواند بدون رضایت ساکن به محل مسکونی وارد شود. فضای خصوصی از نظر حقوقی حفاظت شده است.

ادامه متن نمونه